English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
English Persian
exserted بیرون امده
saleint بیرون امده
saleintiant بیرون امده
Search result with all words
flange لبه بیرون امده چرخ
flange لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flanges لبه بیرون امده چرخ
flanges لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
extrusive اخراج کننده بیرون امده
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
petiolar از برگدم بیرون امده
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
Other Matches
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
fordone از پا در امده
gibbous بر امده
ridgy بر امده
who came? کی امده
incoming امده
who came? که امده
underhung پیش امده
red hot تاب امده
in :رسیده امده
jambs تیربیرون امده
in- :رسیده امده
worker ازکار در امده
exopathic ازبیرون امده
prognathic پیش امده
red-hot تاب امده
peregrin or rine از خارجه امده
enthetic ازبیرون امده
prognathous پیش امده
exserted پیش امده
jamb تیربیرون امده
unbred بدببار امده
jutting پیش امده
overshot پیش امده
impassionate به جنبش امده
landed فرود امده
protrusive جلو امده
aggregate جمع امده
aggregates جمع امده
protractive جلو امده
protrudent جلو امده
protrusile جلو امده
new come تازه امده
worked up ازکار در امده
getting بدست امده
overdue دیر امده
gets بدست امده
leavened bread نان ور امده
projective جلو امده
get بدست امده
left over زیاد امده
neoteric تازه بدنیا امده
cantilever تیر پیش امده
ecstatic بوجد امده نشئهای
take steps اقدامات بعمل امده
inchoate تازه بوجود امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
you might have come باید امده باشید
self born از خود بوجود امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
unhandy مشکل بدست امده
apogean از زمین بالا امده
twinborn دوقلو بدنیا امده
beetle brow پیشانی پیش امده
projecting jaw ارواره پیش امده
bay window پنجره پیش امده
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
bay windows پنجره پیش امده
lugs هر عضو جلو امده چیزی
to run short زیر short امده است
prognathous دارای ارواره پیش امده
visors لبه پیش امده کلاه
bow window پنجره پیش امده کمانی
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
venose دارای رگهای متعددوبر امده
lug هر عضو جلو امده چیزی
instances have occurred that مواردی پیش امده است
bow windows پنجره پیش امده کمانی
to t. to account زیر account امده است
visor لبه پیش امده کلاه
prognathic دارای ارواره پیش امده
air landed فرود امده از راه هوا
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
vizor لبه پیش امده کلاه
hardly earned money پول سخت بدست امده
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
lugging هر عضو جلو امده چیزی
lugged هر عضو جلو امده چیزی
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
ventricos بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
protrusile دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
he is an incarnate fiend دیوی است که بصورت ادمی در امده است
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
out [of] <adv.> بیرون [از]
bakkat به بیرون
outwith [Scotish E] <adv.> بیرون [از]
from outside از بیرون [از]
from out of town از بیرون [از]
outdoor بیرون
out <adv.> بیرون
outward bound بیرون رو
outside بیرون
outsides بیرون
away بیرون از
away بیرون
outside [of] <adv.> بیرون [از]
forth بیرون از
externals بیرون
from the outside از بیرون
off the track بیرون
without بیرون از
efferent بیرون بر
without بیرون
external بیرون
abroad بیرون
out-of- بیرون از
out of بیرون از
extra terrestrial بیرون از
out بیرون از
out- بیرون از
out <adv.> به بیرون
outside appearance بیرون
forth of بیرون از
outed بیرون از
out door بیرون
post tensioning پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
extruded بیرون کشیدن
saleintiant بیرون زده
vent بیرون ریختن
vent بیرون دادن
extrudes بیرون امدن
extrude بیرون امدن
extrudes بیرون انداختن
outflows بیرون ریزی
extruding بیرون امدن
extruding بیرون کشیدن
shift out انتقال به بیرون
extruded بیرون امدن
extrudes بیرون کشیدن
extruded بیرون انداختن
smoke out بیرون راندن
extrude بیرون کشیدن
push off بیرون رفتن
saleint بیرون زده
vented بیرون ریختن
extrude بیرون انداختن
similitude بیرون فاهر
draw بیرون کشیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com