English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
round-the-clock بیست و چهار ساعته
Search result with all words
great diurnal range حداکثر اختلاف جذر و مد بیست و چهار ساعته
hot line خط تلفنی بیست و چهار ساعته
hot lines خط تلفنی بیست و چهار ساعته
Other Matches
vigesimal بیست قسمت شده بیست گانه
Calvinist austerity [معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
round the clock ۲۴ ساعته
liberty مرخصی 84 ساعته
liberties مرخصی 84 ساعته
diurnal اختلاف سطح 42 ساعته اب
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
zipper گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil چهار ترک چهار گوشه
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
one and twenty بیست و یک
two and twenty بیست و دو
vigesimal بیست تایی
icosahedron بیست رویی
twenties عدد بیست
icosahedron بیست وجهی
twenty عدد بیست
threescore سه ضرب در بیست
twenty one بیست ویک
twenty first بیست و یکم
dovble سکه بیست دلاری
he was given 0 lashes بیست ضربه شلاق خورد
Twenty head of cattle . بیست رأس گاو ( احشام )
silver wedding بیست وپنجمین سال عروسی
I reckon she is twenty. بحساب من بیست سالش است
y بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
v حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی
I give you full marks for that . نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
u بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
w بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
U, u (U's, u's) حرف بیست و یکم الفبای انگلیسی
x حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
icosi پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
borstals دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
he is scarcely 0 years old جخت اگر بیست سال د اشته باشد
z بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
The well is twenty meters deep. این چاه بیست متر گود است
borstal دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
twelvepence سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
Hiberno-romanesque [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
International Modern [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
four چهار
quarter چهار یک
quatre چهار
tetrad چهار
quadruples چهار لا
quadrilaterals چهار بر
quadruple چهار لا
tetragon چهار بر
quadrilateral چهار بر
quadrate چهار یک
quadrupling چهار لا
quadrupled چهار لا
quartile چهار یک
quadrupeds چهار پا
quadruped چهار پا
quadrant چهار یک دایره
quadrant چهار گوش
quadrilaterals چهار ضلعی
tetrastichous چهار جزیی
tetrasporic چهار هاگی
the four seasons چهار فصل
quadrilaterals چهار جانبه
four pole چهار قطبی
tetrastich چهار بیتی
four way چهار لولهای
tetrasporous چهار هاگی
four way چهار راه
foursquare چهار ضلعی
twice is دو دو تا چهار تا میشود
quadrilateral چهار ضلعی
quadraple چهار برابر
four o'clock ساعت چهار
backfour چهار مدافع
tetravalent چهار بنیانی
all fours چهار دست و پا
four عدد چهار
tetraphyllous چهار برگه
point four اصل چهار
double breasted کت چهار دکمه
tetratomic چهار اتمی
tetrameter چهار وزنی
four cycle چهار چرخه
four dimensional چهار بعدی
tetrapod پروانه چهار پا
quadrangular چهار گوشه
cross legged چهار زانو
long legged چهار پایه
tetravalent چهار فرفیتی
the cardinal humours چهار ابگونه
tetramerous چهار جزیی
quadrate چهار گوش
quadrilateral چهار جانبه
quads چهار گوش
quatrefoil گل چهار گلبرگی
quadruplet چهار گانه
quadruplets چهار گانه
Wednesday چهار شنبه
Wednesdays چهار شنبه
close چهار گوشه
tetrahedral چهار ضلعی
square چهار گوش
squared چهار گوش
squares چهار گوش
squaring چهار گوش
tetrahedral چهار وجهی
gallop چهار نعل
quads چهار قلو
qyaternary چهار تایی
intersection چهار راه
intersections چهار راه
tetrad چهار عنصری
tetradactylous چهار پنجهای
tertramerous چهار جزئی
creep چهار دست و پا
tetragon چهار ضلعی
square dome چهار طاقی
quad چهار قلو
quad چهار گوش
galloped چهار نعل
quadrupling چهار گانه
footstool چهار پایه
quadripartite چهار جزئی
quadrivalent چهار ارزشی
quadrivalent چهار بنیانی
all eyes چهار چشمی
tetrasyllabic چهار هجائی
quadrisyllabic چهار هجائی
tetragon چهار گوشه
quadrifid چهار شکافی
footstools چهار پایه
quadric چهار تایی
quadrupling چهار تایی
quadruple چهار تایی
gallops چهار نعل
quadrupled چهار گانه
tetrahedron چهار وجهی
quadruple چهار گانه
quadrupled چهار تایی
quadruples چهار گانه
quadruples چهار تایی
inclosure چهار دیواری حصار
teragram واژه چهار حرفی
it is 0 minutes past four ده دقیقه از چهار می گذرد
it is four months old چهار ماهه است
phantom circuit مدار چهار سیمی
tetralogy چهار درام یاتراژدی
tetrode لامپ چهار قطبی
quartan چهار روز یکبار
tetrachromatism دید چهار رنگی
tetrameter شعر چهار وتدی
mansard شیروانی چهار ترک
quadded cable کابل چهار سیمی
terrachord یک رشته چهار پردهای
phantomed cable کابل چهار سیمی
quadrisyllable کلمه چهار هجائی
the big four بزرگان چهار گانه
square wave موج چهار گوش
tetrandrous دارای چهار کاسبرگ
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
quatrefoil ارایش چهار پردهای
mooring swivel مدور چهار راه
quadruple pact میثاق چهار جانبه
tetragonal distortion واپیچش چهار گوشهای
quaternion بخش چهارگانه چهار
quadruple pact پیمان چهار جانبه
quadruple fission انشقاق چهار برابر
quadruple address با نشانی چهار کانه
scow قایق چهار گوش
tetrapetalous دارای چهار گلبرگ
magnetic quadrupole چهار قطبی مغناطیسی
quadrumvirate انجمنی مرکب از چهار تن
space time دستگاه چهار بعدی
quadrennial چهار سال یکبار
quadrilaterals چهار پهلو چهارضلعی
quadrangle چهار ضلعی چهارگوشه
quadripartite چهار تایی چهارسویی
impaling چهار میل کردن
impales چهار میل کردن
impaled چهار میل کردن
impale چهار میل کردن
quadrilles شطرنجی چهار گوش
quadrille شطرنجی چهار گوش
quadrangles چهار ضلعی چهارگوشه
creep چهار دست و پا رفتن
quadrilaterals مربوط به چهار گوش
quadrilateral چهار پهلو چهارضلعی
quadrilateral مربوط به چهار گوش
quatrains شعر چهار سطری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com