Dictiornary-Farsi | بیش ازحد اراسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (5 milliseconds)

English	Persian
ornate	بیش ازحد اراسته


Other Matches

to cap the climax	ازحد گدشتن
over irrigation	ابیاری بیش ازحد
mush	احساسات بیش ازحد
hyperemployment	اشتغال بیش ازحد
superfluity	فراوانی بیش ازحد
amply	بطور بیش ازحد
red tape <idiom>	بیش ازحد فرمالیته
overstepped	ازحد خود تجاوز کردن
overdress	بیش ازحد لباس فاخرپوشیدن
overstuff	بیش ازحد لزوم انباشتن
overstep	ازحد خود تجاوز کردن
overstepping	ازحد خود تجاوز کردن
oversteps	ازحد خود تجاوز کردن
sticks	خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
overtrading	بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
clean limbed	اراسته
ornamented	اراسته
equipped	اراسته
in full fig	اراسته
sprucy	اراسته
plumy	با پر اراسته
politic	اراسته
decorous	اراسته
decent	اراسته
decorated	اراسته
spruce	اراسته
spruces	اراسته
nattier	اراسته
nattiest	اراسته
natty	اراسته
trim	اراسته
adorned	اراسته
trimmest	اراسته
trims	اراسته
prissy	اراسته
overdrssed	زیاد اراسته
panoplied	مجهز و اراسته
poppied	اراسته به خشخاش
briskest	تیز اراسته
polished	مهذب اراسته
brisk	تیز اراسته
spic and span	اراسته ومرتب
ornately	قطور اراسته
ornamented with jewles	اراسته به جواهر
spick-and-span	اراسته ومرتب
sprucely	بطور اراسته
spick and span	اراسته ومرتب
brisker	تیز اراسته
symmetrize	هم اراسته کردن
inlaid with mosaic	اراسته باموزائیک
trimly	بطور اراسته و زیبا
flory	اراسته با نشان گل یا سوسن
tidily	بطور اراسته و منظم
nattily	بطور اراسته و قشنگ
laureate	اراسته ببرگ غار
neatly	بطور مرتب و اراسته
in perfect trim	کاملا اراسته یا اماده
purple passage	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
neaty	بطور مرتب و اراسته بسادگی
purple patch	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
she is neatly dressed	جامه اش اراسته و پاکیزه است
broadside	توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides	توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
she kept her room neat	اطاق خود را اراسته و پاکیزه نگاه میداشت
maypole	تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
overcapitalization	سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی