English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (7 milliseconds)
English Persian
overplus بیش از احتیاج
Search result with all words
answer جواب احتیاج را دادن
answered جواب احتیاج را دادن
answering جواب احتیاج را دادن
answers جواب احتیاج را دادن
demand نیاز احتیاج
demanded نیاز احتیاج
demands نیاز احتیاج
need احتیاج
need نیازمندی در احتیاج داشتن
need نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needed احتیاج
needed نیازمندی در احتیاج داشتن
needed نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needing احتیاج
needing نیازمندی در احتیاج داشتن
needing نیازمندی احتیاج لازم داشتن
penury احتیاج
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
disrepair احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
redundant مازاد بر احتیاج
serve رفع کردن براوردن احتیاج
served رفع کردن براوردن احتیاج
serves رفع کردن براوردن احتیاج
lack احتیاج
lacked احتیاج
lacks احتیاج
requisite لازمه احتیاج
necessity احتیاج
requirement تقاضا احتیاج
superimposed مازاد بر احتیاج
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
featherbed بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
functionalism عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
lackvt احتیاج داشتن
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
necessitousness احتیاج
neediness احتیاج
needle point to say احتیاج بگفتن نیست
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
nonverbal بدون احتیاج باستفاده از زبان
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
to be in great request مورد احتیاج زیاد بودن
to be in great request زیادمورد احتیاج بودن
to call for a احتیاج بدقت داشتن
u. need احتیاج مبرم
urgent need احتیاج مبرم
urgency of need حیاتی بودن احتیاج به اماد
we are want of money ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
call of nature <idiom> احتیاج به دستشویی داشتند
cry out for <idiom> شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
turn one's back on <idiom> کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
you're telling me <idiom> احتیاج نیست به من بگی
requirement احتیاج
need احتیاج
demand احتیاج
want احتیاج
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com