English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
overambitious <adj.> بیش از اندازه بلند همت
Search result with all words
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
overambitious <adj.> بیش از اندازه بلند پرواز
Other Matches
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه وسیله اندازه گیری
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
gauges اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
gauged اندازه اندازه گیر
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
mouth filling بلند
legged پا بلند
megaphones بلند گو
upland بلند
vociferous بلند
uplands بلند
megaphone بلند گو
soaring بلند
high (1 9 to 36) بلند
rumbustious بلند
high بلند
longest بلند
loud speaker بلند گو
lengthwise بلند
long بلند
highest بلند
highs بلند
long- بلند
high grown بلند قد
longed بلند
longer بلند
longs بلند
loudly بلند
amplifier بلند گو
taller بلند
tall قد بلند
tall بلند
skyscraper بلند
skyscrapers بلند
eton collan بلند
loudspeaker بلند گو
willowy بلند
highfalutin بلند
loftily بلند
grandiose بلند
aloud بلند
amplifiers بلند گو
towering بلند
eminent بلند
tallest قد بلند
tallest بلند
talll بلند
talll قد بلند
taller قد بلند
forte بلند
pointer خط کش بلند
fortes بلند
pointers خط کش بلند
loud باصدای بلند
sweeps پاروی بلند
clarion شیپور بلند
Catholics بلند نظر
Catholic بلند نظر
yuk خندهی بلند
aloud باصدای بلند
coamings لبه بلند
loud بلند اوا
outdoor antenna انتن بلند
gaff خنده بلند
To do something slapdash. سر بلند بودن
chivalric بلند همت
slender بلند وباریک
exalted بلند مرتبه
capote شنل بلند
shandies بلند رویایی
mitts دستکش بلند
mitt دستکش بلند
shandy بلند رویایی
moppy کلفت بلند
loudly با صدای بلند
buzz صدای بلند
buzzed صدای بلند
lifted بلند کردن
loudish اندکی بلند
loudish کمی بلند
lifting بلند کردن
loudmouthed بلند اواز
lift بلند کردن
ambitious بلند پرواز
ambitious بلند همت
high-flying بلند پرواز
downland چراگاه بلند
knee-high بلند تا سر زانو
altivolant بلند پرواز
magnaimous بلند نطر
lifts بلند کردن
fortissimo خیلی بلند
fortissimo صدای بلند
loudest بلند اوا
famous بلند اوازه
louden بلند شدن
buzzes صدای بلند
loudest باصدای بلند
louder بلند اوا
blast furnaces کوره بلند
louder باصدای بلند
blast furnace کوره بلند
high-minded بلند همت
top-level بلند پایه
quick time سر قدم بلند
forte موسیقی بلند
fortes موسیقی بلند
shandygaff بلند رویایی
toss ضربه بلند
tossed ضربه بلند
tosses ضربه بلند
tossing ضربه بلند
ambition بلند همتی
ambition بلند پروازی
ambitions بلند همتی
ambitions بلند پروازی
to throw up بلند کردن
alp کوه بلند
alp قله بلند
upland زمین بلند
uplands زمین بلند
raised kerb جدول بلند
raised kerb لبه بلند
row de dow صدای بلند
tore علف بلند
anchor at short stay لنگر بلند
tor صخره بلند
elevated بلند مرتبه
heaved بلند کردن
alto relievo برجسته بلند
slab sided بلند ولاغر
liberals نظر بلند
liberal نظر بلند
hoists بلند کردن
heist بلند کردن
heists بلند کردن
lofty بلند بزرگ
lofty بلند پایه
magnanimity بلند همتی
talll بلند بالا
tallish نسبتا بلند
supereminent بسیار بلند
hoisted بلند کردن
hoist بلند کردن
promontories دماغه بلند
promontory دماغه بلند
slam bang با سر وصدای بلند
to read out بلند خواندن
to kick up با پا بلند کردن
gauntlets دستکش بلند
gauntlet دستکش بلند
riser بلند شونده
throw up بلند کردن
roughest پست و بلند
rough پست و بلند
heave بلند کردن
boisterous laughter خنده بلند
screeches صدای بلند
screeching صدای بلند
arise بلند شدن
arises بلند شدن
surged موج بلند
arising بلند شدن
blast furnace coke کک کوره بلند
exalt بلند کردن
exalting بلند کردن
exalts بلند کردن
ascend بلند شدن
screeched صدای بلند
screech صدای بلند
erects بلند کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com