Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
consultation chess
بیش از یک نفر در برابر بیش ازیک نفر
Other Matches
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
on one hand
ازیک طرف
from pillar to post
ازیک دربدردیگر
of the same leaven
ازیک جنس
ex parte
ازیک طرف
uniparental
ازیک ولی
osmosis
ازیک پرده
itineration
ازیک جابجایی دیگر
extravaganzas
ازیک شخصیت خیالی
aliunde
ازیک جای دیگر
to lose an eye
ازیک چشم نابیناشدن
from stem to stern
ازیک سربسر دیگر
Ask each and every one of them .
ازیک یک آنها بپرسید
dual
استفاده ازیک جفت
extravaganza
ازیک شخصیت خیالی
consubstantiate
ازیک جنس شدن
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
personal computing
استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
gybe
ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
it is useful in a way
ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
out fall
محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
replay
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcrackers
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcracker
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replayed
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
entrance head
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
reconstitution site
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
eponymy
اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
polyoestrous
دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
retrospective search
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
Sept
دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
scrimmages
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
reproduced
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocate
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduces
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocating
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
roll forward
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
relocated
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
outdegree
تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
paragram
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
metastasize
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
distortion
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortions
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology
بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
concatenate
بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
retrieval
عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
emission theory
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branches
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
amphibrach
شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
relay
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
cross modulation
مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
verification
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
single transposition
نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
to vote plump
رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
slewing
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
uniservice
متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
take sides
<idiom>
حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
for
در برابر
double
دو برابر
triple
سه برابر
equalling
برابر
tripled
سه برابر
tantamount
برابر
equals
برابر
identical
برابر
triples
سه برابر
equaled
برابر
equalled
برابر
equal
برابر
bracketed
برابر
vs
در برابر
doubled up
دو برابر
two fold
دو برابر
tripling
سه برابر
eq
برابر با
doubled
دو برابر
as much a
دو برابر
equaling
برابر
decuple
ده برابر
squaring
برابر
ninefold
نه برابر
homological
برابر
threefold
سه برابر
even
<adj.>
برابر
sextuple
شش برابر
three fold
سه برابر
opposites
برابر
opposite
برابر
breasts
برابر
breast
برابر
he is twice the man he was
دو برابر
squares
برابر
square
برابر
tenfold
ده برابر
one fold
یک برابر
euqal
برابر
versus
در برابر
level with each other
برابر
abreast
برابر
paripassu
برابر
symmetric
برابر
one hundred times as many
صد برابر
squared
برابر
equipollent
برابر
sixfold
شش برابر
de bounce
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
septuple
هفت برابر
doubled up
دو برابر بزرگتر
money worth
برابر پول
senary
شش برابر ششگانه
doubled up
دو برابر کردن
nip and tuck
تقریبا برابر
millionfold
یک میلون برابر
doubled up
: دو برابر دوتا
octuple
هشت برابر
prallelize
برابر کردن
reduplicate
دو برابر کردن
double
دو برابر کردن
peer to each other
برابر با یکدیگر
parallelize
برابر کردن
double
دو برابر بزرگتر
double
اندازه دو برابر
doubled
: دو برابر دوتا
doubled
دو برابر کردن
doubled
دو برابر بزرگتر
doubled
اندازه دو برابر
quadraple
چهار برابر
double
: دو برابر دوتا
life long
برابر با یک عمر
leveller
برابر کننده
against payment
در برابر پول
equalze
برابر کننده
triply
بطور سه برابر
triplex
سه برابر کردن
anti thesis
برابر نهاد
eight fold
هشت برابر
doubler
دو برابر کننده
triple precision
دقت سه برابر
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
trebly
بطور سه برابر
eualize
برابر کردن
fivefold
پنج برابر
antithesis
برابر نهاده
leveler
برابر کننده
level out
برابر کردن
sevenfold
هفت برابر
doubled up
اندازه دو برابر
sextuple
شش برابر کردن
humbled to the dust
باخاک برابر
equality gate
برابر سازی
ge
بزرگتر از یا برابر با
manifold
چند برابر
fair play
شرایط برابر
antitheses
برابر نهاده
triple precision
با دقت سه برابر
equalization
برابر کردن
tie
برابر شدن
parallels
برابر خط موازی
dead even
دقیقا برابر
counterweight
وزنه برابر
counterweights
وزنه برابر
equivalent
برابر مشابه
equilateral
دو پهلو برابر
lifelong
برابر یک عمر
treble
سه برابر کردن
trebled
سه برابر کردن
trebles
سه برابر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com