English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
radiation sickness بیماری تابشی
Other Matches
radial تابشی
radials تابشی
radiative تابشی
radiation ionization یونش تابشی
rediant energy انرژی تابشی
radiation energy انرژی تابشی
radiant flux شار تابشی
radiant energy انرژی تابشی
incident light نور تابشی
ray اشعه تابشی
photo ionization یونش تابشی
radiation excitation تحریک تابشی
sequela بیماری ناشی از بیماری دیگر
nonradiative relaxation رهاشدگی غیر تابشی
radiation hardening سخت گردانی تابشی
radiant energy density چگالی انرژی تابشی
van allen radiation belt کمربندهای تابشی وان الن
photolysis تجزیه شیمیایی بر اثر نیروی تابشی
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
pathogenic بیماری زا
epizootic بیماری
virulent <adj.> بیماری زا
maladies بیماری
diseases بیماری
disease بیماری
illnesses بیماری
malady بیماری
illness بیماری
AIDS بیماری سیدا
pott's disease بیماری پوت
pick's syndrome بیماری پیک
nosophilia بیماری خواهی
nosophobia بیماری هراسی
pathophobia بیماری هراسی
parkinsonism بیماری پارکینسون
pathogenesis بیماری زایی
to be down with something بیماری گرفتن
pathognomy بیماری شناسی
to be ill with something بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] بیماری گرفتن
to be laid up with something بیماری گرفتن
pick's disease بیماری پیک
neuropathy بیماری عصب
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
sick bed بستر بیماری
tay sach's disease بیماری تی- ساکس
wilson's disease بیماری ویلسون
AIDS بیماری ایدز
legionnaires' disease بیماری لژیونرها
radiation sickness بیماری برتابشی
radiation sickness بیماری اشعه
VD بیماری مقاربتی
VD بیماری زهروی
Diagnosis. تشخیص بیماری
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
remission بهبودی بیماری
down's disease بیماری داون
ailment بیماری مزمن
advantage by illness بهره بیماری
venereal disease بیماری مقاربتی
herpes simplex بیماری تب خال
Parkinson's disease بیماری پارکینسون
addison's disease بیماری ادیسون
symptomatic نشانه بیماری
hansen's disease بیماری هنسن
graves'disease بیماری گریوز
illness بیماری کسالت
illnesses بیماری کسالت
rabies بیماری هاری
ailments بیماری مزمن
sick leave استراحت بیماری
insect vectors حشرات بیماری زا
encephalopathy بیماری مغزی
epilepsy بیماری صرع
psychosis بیماری روانی
mental disease بیماری روانی
mental illness بیماری روانی
lumpy jaw بیماری "اکتینومیکوز"
love sickness بیماری عشق
mental disorder بیماری روانی
pestilence بیماری طاعون
alzeimer's disease بیماری الزایمز
catamnesis تاریخچه بیماری
haemorrhoid [British] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
migraine میگرن [پزشکی] [بیماری]
basedow's disease بیماری بیس داو
allopathy معالجهء بیماری با اضداد ان
to die of an illness در اثر بیماری مردن
to pass a disease on بیماری منتقل کردن
hemorrhoid [American] همورویید [بیماری] [پزشکی]
to get back on one's feet بهتر شدن [از بیماری]
polio بیماری فلج اطفال
haemorrhoid [British] همورویید [بیماری] [پزشکی]
malady فاسد شدگی بیماری
maladies فاسد شدگی بیماری
hypertension بیماری فشار خون
fungus فونجی بیماری قارچی
yellow fever تب زرد [پزشکی] [بیماری]
variola {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
hemiparasite انگلهایی که بیماری زا نیستند
he fell ill به بستر بیماری افتاد
gilles de la tourett's disease بیماری ژیل دو لاتورت
smallpox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
diphtheria [diph] دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
iatrogenic illness بیماری پزشک زاد
red plague {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] تب زرد [پزشکی] [بیماری]
primary gain بهره اصلی بیماری
paranosis بهره کشی از بیماری
loose smut بیماری زنگ گندم
pesthole لانه بیماری ومیکروب
insect vectors حشرات ناقل بیماری
inpatient بیماری که در بیمارستان میخوابد
flight into sickness پناه بردن به بیماری
paranosic gain بهره اصلی بیماری
beriberi بیماری کمبود ویتامن B
diathesis بیماری پذیری ارثی
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
secondary gain بهره ثانوی بیماری
fifth disease [Erythema infectiosum] بیماری پنجم [پزشکی]
slapped cheek syndrome بیماری پنجم [پزشکی]
wernicke's encephalopathy بیماری مغزی ورنیکه
Hand, foot and mouth disease [HFMD] بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
dementia دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
lepidosis بیماری پوست پولک دار
varicella آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
vesical calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
cystolith سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
bladder stone سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
locoism نوعی بیماری اسب ودام
pathoneurosis روان رنجوری بیماری زاد
poliomyelitic وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic مبتلا به بیماری فلج کودکان
symptomatology علم شناسایی نشانههای بیماری
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
The soldiers died from illness and hunger. سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
melituria بیماری قند سلس البول
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
hunger osteopathy بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
glanders بیماری مسری اسب و انسان
to lay low خیلی ضعیف کردن [بیماری]
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
epidemics واگیر بیماری همه گیر
epidemic واگیر بیماری همه گیر
symptomatic مطابق نشانه بیماری نماینده
vaccinating برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated برضد بیماری تلقیح شدن
enphytotic بیماری همه گیر شایع
vaccinate برضد بیماری تلقیح شدن
lymphogranuloma ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
favus نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
an in patient بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
sick-outs اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-out اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
pesthole مکان مستعد برای بیماری واگیر
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
spirochetosis ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
dementia زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
Jimmy Carter has cancer. جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
leishmaniosis لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dead on arrival مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
helminthology مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
foulbrood بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
acidosis فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
toxicosis بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
agoraphobic شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
endemic بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
acanthosisnigricans بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
urologic رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com