English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
Search result with all words
psychosis بیماری روانی
mental disease بیماری روانی
mental illness بیماری روانی
mental disorder بیماری روانی
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
Other Matches
sequela بیماری ناشی از بیماری دیگر
psychic روانی
psychological روانی
subversives روانی
subversive روانی
fluidity روانی
facility روانی
psychical روانی
freedom روانی
liquid limit حد روانی
mental روانی
freedoms روانی
volubility روانی
flows روانی
yield point حد روانی
flowed روانی
mellifluence روانی
flow روانی
fluency روانی
analeptic نیروبخش روانی
psychosexual روانی- جنسی
mental conflict تعارض روانی
psychological warfare جنگ روانی
psychosocial روانی- اجتماعی
nervous breakdowns فروباشی روانی
psychopharmacology داروشناسی روانی
mood وضع روانی
nervous breakdown بحران روانی
moods وضع روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
nervous breakdowns بحران روانی
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychosurgery جراحی روانی
psychic blindness نابینایی روانی
psyho بیمار روانی
gift of the gab روانی زبان
mental examination معاینه روانی
mental economy اقتصاد روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
mental disturbance اختلال روانی
mental disorder اختلال روانی
mental derangement اشفتگی روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
supersensible روحی روانی
intrapsychic درون روانی
versatility روانی مهارت
liquid limit مرز روانی
mental health بهداشت روانی
mental health سلامت روانی
mental hygiene بهداشت روانی
cathexis انرژی روانی
cathexis تمرکز روانی
cathexis نیروگذاری روانی
neurasthenia خسته روانی
ease of style روانی انشا
endopsychic درون روانی
sociopsychological اجتماعی- روانی
psychological test ازمون روانی
mental test ازمون روانی
mental status وضع روانی
exopsychic برون روانی
liquid limit test ازمون حد روانی
mentally از نظر روانی
flowed روانی سلاست
psychological factors عوامل روانی
psychological environment محیط روانی
psycholepsy افت روانی
psycholepsis افت روانی
psychograph نمودار روانی
complex عقده روانی
complexes عقده روانی
psychognosis شناخت روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
flow روانی سلاست
psychodiagnosis تشخیص روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychotic بیمار روانی
psychological field میدان روانی
flows روانی سلاست
psychopath بیمار روانی
psychopaths بیمار روانی
psychomotor روانی- حرکتی
neuroses اختلال روانی
neurosis اختلال روانی
stress فشار روانی
psychological space فضای روانی
stresses فشار روانی
psychological scale مقیاس روانی
stressing فشار روانی
psychological operations عملیات روانی
psychic secretion تراوش روانی
playing the man بازی روانی
physical psychological جسمی- روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychiatry پزشکی روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
psychopathy اختلالات روانی
fluidity روانی بیان
psychopathy معالجه روانی
psychotherapy درمان روانی
physical psychological تنی- روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
sanity سلامت روانی
psychasthenia ضعف روانی
psychic energy نیروی روانی
mental measurement اندازه گیری روانی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
psychologism پیروی از اصول روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
stress tolerance تحمل فشار روانی
psychopathology اسیب شناسی روانی
reagent موضوع ازمایش روانی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
reflux condenser چگالنده باز روانی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychic determinism علیت گرایی روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
psychonomics محیط شناسی روانی
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
psi ability توانایی فرا روانی
mental element of crime عنصر روانی جرم
psychopathologist اسیب شناس روانی
reflux column ستون باز روانی
viscosity ناروانی کند روانی
psychological warfare عملیات جنگ روانی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
facility وسیله تسهیل روانی
stressing تنش جسمانی- روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
stress تنش جسمانی- روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
psychopath مبتلا بامراض روانی
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
psychergograph دستگاه اندازه گیری کار روانی
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
consolidation psychological operation عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
How does he [she] tick? او [مرد ] [زن] چطور [از نظر روانی] عمل میکند؟
disease بیماری
malady بیماری
diseases بیماری
illness بیماری
illnesses بیماری
maladies بیماری
epizootic بیماری
pathogenic بیماری زا
virulent <adj.> بیماری زا
VD بیماری مقاربتی
to be down with something بیماری گرفتن
to be laid up with something بیماری گرفتن
sick bed بستر بیماری
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
Diagnosis. تشخیص بیماری
VD بیماری زهروی
radiation sickness بیماری اشعه
radiation sickness بیماری تابشی
radiation sickness بیماری برتابشی
legionnaires' disease بیماری لژیونرها
AIDS بیماری سیدا
AIDS بیماری ایدز
wilson's disease بیماری ویلسون
to be ill with something بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] بیماری گرفتن
tay sach's disease بیماری تی- ساکس
hansen's disease بیماری هنسن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com