Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pathogenesis
بیماری زایی
Other Matches
sequela
بیماری ناشی از بیماری دیگر
endogeny
درون زایی
siltation
لای زایی
spermatogenesis
منی زایی
childbearing
بچه زایی
salinization
نمک زایی
viviparity
زنده زایی
viviparity
بچه زایی
biogenic
زنده زایی
report generation
گهارش زایی
endogen
درون زایی
parturition
بچه زایی
uncleation
هسته زایی
cosmogony
کیهان زایی
parthenogenesis
بکر زایی
pulse regeneration
باز زایی تپش
psychedelic
وابسته به توهم زایی
cycloaddition reaction
واکنش حلقه زایی
sporogenesis
هاگ زایی هاگ اوری
sporogeny
هاگ زایی هاگ اوری
report generator
گزارش زایی گزارش گیری
illnesses
بیماری
pathogenic
بیماری زا
virulent
<adj.>
بیماری زا
epizootic
بیماری
illness
بیماری
maladies
بیماری
disease
بیماری
diseases
بیماری
malady
بیماری
lumpy jaw
بیماری "اکتینومیکوز"
parkinsonism
بیماری پارکینسون
nosophilia
بیماری خواهی
pathophobia
بیماری هراسی
nosophobia
بیماری هراسی
neuropathy
بیماری عصب
mental disorder
بیماری روانی
mental illness
بیماری روانی
mental disease
بیماری روانی
pathognomy
بیماری شناسی
AIDS
بیماری ایدز
AIDS
بیماری سیدا
legionnaires' disease
بیماری لژیونرها
love sickness
بیماری عشق
radiation sickness
بیماری برتابشی
radiation sickness
بیماری تابشی
radiation sickness
بیماری اشعه
VD
بیماری مقاربتی
VD
بیماری زهروی
Diagnosis.
تشخیص بیماری
wilson's disease
بیماری ویلسون
pick's disease
بیماری پیک
pick's syndrome
بیماری پیک
to be down with something
بیماری گرفتن
pott's disease
بیماری پوت
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
sick bed
بستر بیماری
tay sach's disease
بیماری تی- ساکس
to be ill with something
بیماری گرفتن
to have something
[a disease, an illness]
بیماری گرفتن
to be laid up with something
بیماری گرفتن
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
pestilence
بیماری طاعون
down's disease
بیماری داون
venereal disease
بیماری مقاربتی
catamnesis
تاریخچه بیماری
alzeimer's disease
بیماری الزایمز
advantage by illness
بهره بیماری
addison's disease
بیماری ادیسون
sick leave
استراحت بیماری
ailments
بیماری مزمن
ailment
بیماری مزمن
rabies
بیماری هاری
illnesses
بیماری کسالت
illness
بیماری کسالت
symptomatic
نشانه بیماری
Parkinson's disease
بیماری پارکینسون
remission
بهبودی بیماری
epilepsy
بیماری صرع
psychosis
بیماری روانی
encephalopathy
بیماری مغزی
graves'disease
بیماری گریوز
hansen's disease
بیماری هنسن
herpes simplex
بیماری تب خال
insect vectors
حشرات بیماری زا
haemorrhoid
[British]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
haemorrhoid
[British]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
to die of an illness
در اثر بیماری مردن
hemorrhoid
[American]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
to pass a disease on
بیماری منتقل کردن
hemorrhoid
[American]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
pox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
smallpox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
fifth disease
[Erythema infectiosum]
بیماری پنجم
[پزشکی]
diphtheria
[diph]
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
slapped cheek syndrome
بیماری پنجم
[پزشکی]
variola
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
migraine
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
red plague
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
primary gain
بهره اصلی بیماری
fungus
فونجی بیماری قارچی
iatrogenic illness
بیماری پزشک زاد
paranosic gain
بهره اصلی بیماری
wernicke's encephalopathy
بیماری مغزی ورنیکه
loose smut
بیماری زنگ گندم
diathesis
بیماری پذیری ارثی
insect vectors
حشرات ناقل بیماری
inpatient
بیماری که در بیمارستان میخوابد
paranosis
بهره کشی از بیماری
allopathy
معالجهء بیماری با اضداد ان
basedow's disease
بیماری بیس داو
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
hemiparasite
انگلهایی که بیماری زا نیستند
epinosic gain
بهره ثانوی بیماری
polio
بیماری فلج اطفال
malady
فاسد شدگی بیماری
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
gilles de la tourett's disease
بیماری ژیل دو لاتورت
maladies
فاسد شدگی بیماری
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
pesthole
لانه بیماری ومیکروب
hypertension
بیماری فشار خون
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
symptomatology
علم شناسایی نشانههای بیماری
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
pathoneurosis
روان رنجوری بیماری زاد
melituria
بیماری قند سلس البول
locoism
نوعی بیماری اسب ودام
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
bladder stone
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
vesical calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
cystolith
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
epidemic
واگیر بیماری همه گیر
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
renal calculus
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
glanders
بیماری مسری اسب و انسان
enphytotic
بیماری همه گیر شایع
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
epidemics
واگیر بیماری همه گیر
kidney stone
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
dementia
دمانس
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
to lay low
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
lepidosis
بیماری پوست پولک دار
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
an in patient
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
Jimmy Carter has cancer.
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
lymphogranuloma
ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
dementia
زوال عقل
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
nephrosis
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
foulbrood
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
toxicosis
بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
preclinical
وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com