English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
loose smut بیماری زنگ گندم
Other Matches
sequela بیماری ناشی از بیماری دیگر
centaurea گل گندم
cornflower گل گندم
cornflowers گل گندم
wheat گندم
cash crops گندم جو
corn flower گل گندم
grain یک گندم
corn field گندم زار
wheaten bread نان گندم
parched corn گندم برشته
wheaten برنگ گندم
husker گندم پاک کن
wheaten وابسته به گندم
wheatear سنبله گندم
tawny گندم گون
tawniest گندم گون
wholewheat گندم خالص
tawnier گندم گون
wheat rust زنگ گندم
buckwheat گندم سیاه
wholewheat گندم ناب
sheaf دسته گندم
corn chandler گندم فروش
frit fly مگس گندم
grain field گندم زار
saracen corn گندم سیاه
french wheat گندم سیاه
buck wheat گندم سیاه
grain rust زنگ گندم
corn weevil شپشه گندم
cornmeal ارد گندم
wheatgerm جنین گندم
wheatgerm گیاهک گندم
jointworm کرم گندم
to winnow the grain گندم راباددادن
tawniness گندم گونی
bran پوست گندم
musteline گندم گون
crap گندم سیاه
crapped گندم سیاه
pugs خاشاک گندم
parched corn گندم بریان
pug خاشاک گندم
flails گندم کوب
crapping گندم سیاه
wheat bread نان گندم
wheat chaff کاه گندم
flailing گندم کوب
flail گندم کوب
flailed گندم کوب
moory گندم گون
weevils سوسه شپشه گندم
weevil سوسه شپشه گندم
bunt ناخوشی قارچی گندم
ptisan گندم پوست کنده
gluten ماده چسبنده گندم
wheatgerm آرد مغز گندم
groats گندم یاجوپوست کنده
hessian fly حشره گندم خوار
wheat stack خرمن کومه گندم
sheaf دسته یابافه گندم
the wheat was scanted گندم را کم کم بیرون دادند
polygonaceous وابسته به تیره گندم سیاه
rye گندم سیاه مرد کولی
marabou ادم سبزه یا گندم گون
marabout ادم سبزه یا گندم گون
whole wheat ساخته شده از گندم ساییده
wheat eel کرم کوچک انگل گندم و علوفه
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
groat بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
harvest mouse یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
wheatworm کرم کوچک انگل گندم و علوفه
hard wheat گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
breadstuff مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
emmer نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
wheat germ گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
manchet قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
red reg چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
pathogenic بیماری زا
epizootic بیماری
malady بیماری
maladies بیماری
virulent <adj.> بیماری زا
illness بیماری
disease بیماری
illnesses بیماری
diseases بیماری
swiple قسمتی از گندم کوب یاخرمن کوب که تاب خورده مستقیمابرگندم فرودمی اید
pathognomy بیماری شناسی
legionnaires' disease بیماری لژیونرها
pick's syndrome بیماری پیک
tay sach's disease بیماری تی- ساکس
pott's disease بیماری پوت
to be down with something بیماری گرفتن
to be ill with something بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] بیماری گرفتن
sick bed بستر بیماری
to be laid up with something بیماری گرفتن
pick's disease بیماری پیک
pathogenesis بیماری زایی
AIDS بیماری سیدا
radiation sickness بیماری برتابشی
radiation sickness بیماری اشعه
VD بیماری مقاربتی
VD بیماری زهروی
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
AIDS بیماری ایدز
radiation sickness بیماری تابشی
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
wilson's disease بیماری ویلسون
Diagnosis. تشخیص بیماری
parkinsonism بیماری پارکینسون
ailment بیماری مزمن
mental disorder بیماری روانی
rabies بیماری هاری
illnesses بیماری کسالت
mental illness بیماری روانی
alzeimer's disease بیماری الزایمز
insect vectors حشرات بیماری زا
mental disease بیماری روانی
illness بیماری کسالت
hansen's disease بیماری هنسن
addison's disease بیماری ادیسون
lumpy jaw بیماری "اکتینومیکوز"
love sickness بیماری عشق
catamnesis تاریخچه بیماری
Parkinson's disease بیماری پارکینسون
advantage by illness بهره بیماری
symptomatic نشانه بیماری
down's disease بیماری داون
pestilence بیماری طاعون
psychosis بیماری روانی
epilepsy بیماری صرع
ailments بیماری مزمن
remission بهبودی بیماری
venereal disease بیماری مقاربتی
encephalopathy بیماری مغزی
pathophobia بیماری هراسی
neuropathy بیماری عصب
nosophilia بیماری خواهی
herpes simplex بیماری تب خال
sick leave استراحت بیماری
graves'disease بیماری گریوز
nosophobia بیماری هراسی
to pass a disease on بیماری منتقل کردن
beriberi بیماری کمبود ویتامن B
basedow's disease بیماری بیس داو
allopathy معالجهء بیماری با اضداد ان
to die of an illness در اثر بیماری مردن
migraine میگرن [پزشکی] [بیماری]
hemorrhoid [American] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
to get back on one's feet بهتر شدن [از بیماری]
polio بیماری فلج اطفال
fungus فونجی بیماری قارچی
hypertension بیماری فشار خون
malady فاسد شدگی بیماری
maladies فاسد شدگی بیماری
hemorrhoid [American] همورویید [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] همورویید [بیماری] [پزشکی]
insect vectors حشرات ناقل بیماری
inpatient بیماری که در بیمارستان میخوابد
yellow jack [colloquial] [yellow fever] تب زرد [پزشکی] [بیماری]
iatrogenic illness بیماری پزشک زاد
hemiparasite انگلهایی که بیماری زا نیستند
he fell ill به بستر بیماری افتاد
yellow fever تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
wernicke's encephalopathy بیماری مغزی ورنیکه
fifth disease [Erythema infectiosum] بیماری پنجم [پزشکی]
diphtheria [diph] دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
slapped cheek syndrome بیماری پنجم [پزشکی]
paranosis بهره کشی از بیماری
diathesis بیماری پذیری ارثی
primary gain بهره اصلی بیماری
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
variola {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
secondary gain بهره ثانوی بیماری
flight into sickness پناه بردن به بیماری
red plague {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
gilles de la tourett's disease بیماری ژیل دو لاتورت
smallpox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
paranosic gain بهره اصلی بیماری
pesthole لانه بیماری ومیکروب
vesical calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
lepidosis بیماری پوست پولک دار
yellow fever طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
Hand, foot and mouth disease [HFMD] بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
cystolith سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
varicella آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com