Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
pestilence
بیماری طاعون
Search result with all words
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Other Matches
sequela
بیماری ناشی از بیماری دیگر
lues
طاعون
bubonic plague
طاعون
pests
طاعون
pest
طاعون
pestiferous
طاعون اور
plaguy
طاعون وار
black death
طاعون یا وبا
pestology
طاعون شناسی
plaguey
طاعون وار
plaguesome
طاعون اور
cattle pest
طاعون گاو
cattle plague
طاعون گاو
pestilent
طاعون اور
pesticide
عامل ضد طاعون
pestiferous
طاعون زده
pesticides
عامل ضد طاعون
pestilential
وابسته به طاعون یا افت
plaguer
مبتلا به طاعون کننده
plagues
دچار طاعون کردن
plaguing
دچار طاعون کردن
plaguing
سرایت مرض طاعون
plague
سرایت مرض طاعون
plague
دچار طاعون کردن
plagues
سرایت مرض طاعون
plagued
دچار طاعون کردن
plagued
سرایت مرض طاعون
luse
طاعون نا خوشی واگیره دار
illnesses
بیماری
virulent
<adj.>
بیماری زا
epizootic
بیماری
pathogenic
بیماری زا
malady
بیماری
maladies
بیماری
illness
بیماری
diseases
بیماری
disease
بیماری
mental illness
بیماری روانی
pathophobia
بیماری هراسی
mental disease
بیماری روانی
nosophilia
بیماری خواهی
pathognomy
بیماری شناسی
pathogenesis
بیماری زایی
neuropathy
بیماری عصب
mental disorder
بیماری روانی
parkinsonism
بیماری پارکینسون
nosophobia
بیماری هراسی
pick's disease
بیماری پیک
radiation sickness
بیماری تابشی
to be down with something
بیماری گرفتن
VD
بیماری مقاربتی
VD
بیماری زهروی
to be ill with something
بیماری گرفتن
Diagnosis.
تشخیص بیماری
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
to have something
[a disease, an illness]
بیماری گرفتن
to be laid up with something
بیماری گرفتن
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
radiation sickness
بیماری برتابشی
legionnaires' disease
بیماری لژیونرها
pick's syndrome
بیماری پیک
AIDS
بیماری سیدا
pott's disease
بیماری پوت
sick bed
بستر بیماری
tay sach's disease
بیماری تی- ساکس
wilson's disease
بیماری ویلسون
AIDS
بیماری ایدز
sick leave
استراحت بیماری
alzeimer's disease
بیماری الزایمز
remission
بهبودی بیماری
catamnesis
تاریخچه بیماری
down's disease
بیماری داون
encephalopathy
بیماری مغزی
venereal disease
بیماری مقاربتی
epilepsy
بیماری صرع
advantage by illness
بهره بیماری
addison's disease
بیماری ادیسون
ailments
بیماری مزمن
ailment
بیماری مزمن
rabies
بیماری هاری
illnesses
بیماری کسالت
illness
بیماری کسالت
symptomatic
نشانه بیماری
Parkinson's disease
بیماری پارکینسون
radiation sickness
بیماری اشعه
psychosis
بیماری روانی
graves'disease
بیماری گریوز
herpes simplex
بیماری تب خال
insect vectors
حشرات بیماری زا
love sickness
بیماری عشق
lumpy jaw
بیماری "اکتینومیکوز"
hansen's disease
بیماری هنسن
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
hemorrhoid
[American]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
hemorrhoid
[American]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
haemorrhoid
[British]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
to pass a disease on
بیماری منتقل کردن
to die of an illness
در اثر بیماری مردن
haemorrhoid
[British]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
variola
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
pox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
smallpox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
diphtheria
[diph]
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
slapped cheek syndrome
بیماری پنجم
[پزشکی]
fifth disease
[Erythema infectiosum]
بیماری پنجم
[پزشکی]
red plague
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
migraine
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
wernicke's encephalopathy
بیماری مغزی ورنیکه
inpatient
بیماری که در بیمارستان میخوابد
gilles de la tourett's disease
بیماری ژیل دو لاتورت
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
pesthole
لانه بیماری ومیکروب
diathesis
بیماری پذیری ارثی
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
basedow's disease
بیماری بیس داو
allopathy
معالجهء بیماری با اضداد ان
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
hemiparasite
انگلهایی که بیماری زا نیستند
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
paranosis
بهره کشی از بیماری
primary gain
بهره اصلی بیماری
paranosic gain
بهره اصلی بیماری
loose smut
بیماری زنگ گندم
insect vectors
حشرات ناقل بیماری
iatrogenic illness
بیماری پزشک زاد
epinosic gain
بهره ثانوی بیماری
hypertension
بیماری فشار خون
malady
فاسد شدگی بیماری
maladies
فاسد شدگی بیماری
polio
بیماری فلج اطفال
fungus
فونجی بیماری قارچی
melituria
بیماری قند سلس البول
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
locoism
نوعی بیماری اسب ودام
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
kidney stone
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
pathoneurosis
روان رنجوری بیماری زاد
nephrolith
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
glanders
بیماری مسری اسب و انسان
bladder calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
epidemics
واگیر بیماری همه گیر
cystolith
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
renal calculus
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
vesical calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
enphytotic
بیماری همه گیر شایع
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
epidemic
واگیر بیماری همه گیر
bladder stone
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
symptomatology
علم شناسایی نشانههای بیماری
dementia
دمانس
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
to lay low
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
lepidosis
بیماری پوست پولک دار
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
an in patient
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
lymphogranuloma
ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
Jimmy Carter has cancer.
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
nephrosis
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
dementia
زوال عقل
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
toxicosis
بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
foulbrood
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com