Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fifth disease
[Erythema infectiosum]
بیماری پنجم
[پزشکی]
slapped cheek syndrome
بیماری پنجم
[پزشکی]
Other Matches
assistant chief of staff,g(civil affair
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
sequela
بیماری ناشی از بیماری دیگر
fifths
پنجم
fifth
پنجم
quinte
پنجم
fifthly
پنجم
fifth column
ستون پنجم
fifth cloumn
ستون پنجم
quintes sence
اخشیج پنجم
fifth generation computers
کامپیوترهای نسل پنجم
the th inst
پنجم بماه جاری
the th inst
پنجم همین ماه
E, e (E's, e's)
حرف پنجم الفبای انگلیسی
Y, y (Y's, y's)
حرف بیستو پنجم الفبای انگلیسی
quintessence
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
mediant
سومین گام واقع بین نت پنجم ومایه نما
nones
روز هفتم مارس یا مه یاژوئیه یا اکتبر و پنجم ماههای دیگر
lips
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
virulent
<adj.>
بیماری زا
pathogenic
بیماری زا
illnesses
بیماری
epizootic
بیماری
maladies
بیماری
illness
بیماری
disease
بیماری
diseases
بیماری
malady
بیماری
coronation carpet
فرش تاجگذاری
[این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
lumpy jaw
بیماری "اکتینومیکوز"
neuropathy
بیماری عصب
mental illness
بیماری روانی
mental disease
بیماری روانی
mental disorder
بیماری روانی
love sickness
بیماری عشق
insect vectors
حشرات بیماری زا
nosophilia
بیماری خواهی
AIDS
بیماری سیدا
pick's disease
بیماری پیک
AIDS
بیماری ایدز
pott's disease
بیماری پوت
wilson's disease
بیماری ویلسون
to be laid up with something
بیماری گرفتن
sick bed
بستر بیماری
to have something
[a disease, an illness]
بیماری گرفتن
to be ill with something
بیماری گرفتن
nosophobia
بیماری هراسی
pathophobia
بیماری هراسی
pick's syndrome
بیماری پیک
parkinsonism
بیماری پارکینسون
pathogenesis
بیماری زایی
pathognomy
بیماری شناسی
to be down with something
بیماری گرفتن
advantage by illness
بهره بیماری
ailment
بیماری مزمن
ailments
بیماری مزمن
venereal disease
بیماری مقاربتی
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
Diagnosis.
تشخیص بیماری
addison's disease
بیماری ادیسون
tay sach's disease
بیماری تی- ساکس
rabies
بیماری هاری
illnesses
بیماری کسالت
pestilence
بیماری طاعون
psychosis
بیماری روانی
epilepsy
بیماری صرع
remission
بهبودی بیماری
Parkinson's disease
بیماری پارکینسون
sick leave
استراحت بیماری
symptomatic
نشانه بیماری
illness
بیماری کسالت
alzeimer's disease
بیماری الزایمز
VD
بیماری زهروی
hansen's disease
بیماری هنسن
herpes simplex
بیماری تب خال
graves'disease
بیماری گریوز
catamnesis
تاریخچه بیماری
down's disease
بیماری داون
encephalopathy
بیماری مغزی
radiation sickness
بیماری تابشی
VD
بیماری مقاربتی
radiation sickness
بیماری برتابشی
legionnaires' disease
بیماری لژیونرها
radiation sickness
بیماری اشعه
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
loose smut
بیماری زنگ گندم
to die of an illness
در اثر بیماری مردن
to pass a disease on
بیماری منتقل کردن
yellow fever
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
migraine
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
hemorrhoid
[American]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
hemorrhoid
[American]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
haemorrhoid
[British]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
haemorrhoid
[British]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
diphtheria
[diph]
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
smallpox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
pox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
variola
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
red plague
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
allopathy
معالجهء بیماری با اضداد ان
pesthole
لانه بیماری ومیکروب
maladies
فاسد شدگی بیماری
fungus
فونجی بیماری قارچی
gilles de la tourett's disease
بیماری ژیل دو لاتورت
diathesis
بیماری پذیری ارثی
hypertension
بیماری فشار خون
hemiparasite
انگلهایی که بیماری زا نیستند
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
wernicke's encephalopathy
بیماری مغزی ورنیکه
basedow's disease
بیماری بیس داو
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
iatrogenic illness
بیماری پزشک زاد
epinosic gain
بهره ثانوی بیماری
malady
فاسد شدگی بیماری
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
insect vectors
حشرات ناقل بیماری
inpatient
بیماری که در بیمارستان میخوابد
polio
بیماری فلج اطفال
paranosis
بهره کشی از بیماری
paranosic gain
بهره اصلی بیماری
primary gain
بهره اصلی بیماری
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
dementia
دمانس
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
glanders
بیماری مسری اسب و انسان
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
melituria
بیماری قند سلس البول
pathoneurosis
روان رنجوری بیماری زاد
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
symptomatology
علم شناسایی نشانههای بیماری
lepidosis
بیماری پوست پولک دار
locoism
نوعی بیماری اسب ودام
kidney stone
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
epidemic
واگیر بیماری همه گیر
bladder calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
cystolith
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
vesical calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder stone
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
renal calculus
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
enphytotic
بیماری همه گیر شایع
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
to lay low
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
epidemics
واگیر بیماری همه گیر
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
an in patient
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
Jimmy Carter has cancer.
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
lymphogranuloma
ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
nephrosis
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
dementia
زوال عقل
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
toxicosis
بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
foulbrood
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
preclinical
وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
urologic
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com