Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
Other Matches
To have selfish motives . to have an axe to grind.
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
informal
خصوصی
subrosa
خصوصی
off the record
<idiom>
خصوصی
jackes
خصوصی
personal
خصوصی
necessary house
خصوصی
private
خصوصی
privates
خصوصی
private line
خط خصوصی
quasi private
شبه خصوصی
proprietary company
شرکت خصوصی
camarin
نیایشگاه خصوصی
privately leased line
خط اجارهای خصوصی
private treaty
معامله خصوصی
private talk
صحبت خصوصی
private saving
پس انداز خصوصی
praivate ownership
مالکیت خصوصی
casket
نامه خصوصی
passkey
کلید خصوصی
paticular
خصوصی بابت
in petto
بطور خصوصی
privatizes
خصوصی کردن
privatizing
خصوصی کردن
private consumption
مصرف خصوصی
relator
شاکی خصوصی
relator
مدعی خصوصی
quasi private
نیمه خصوصی
apsidiole
نیایشگاه خصوصی
private cost
هزینه خصوصی
caskets
نامه خصوصی
private ownership
مالکیت خصوصی
special relativity
نسبیت خصوصی
private finance
مالیه خصوصی
private corporation
شرکت خصوصی
private institutions
موسسات خصوصی
private enterprises
موسسات خصوصی
private debt
بدهی خصوصی
private deed
سند خصوصی
off the record
محرمانه و خصوصی
private company
شرکت خصوصی
tutored
معلم خصوصی
private agreement
قرارداد خصوصی
private benefits
منافع خصوصی
private borrowing
استقراض خصوصی
tutors
معلم خصوصی
tutor
معلم خصوصی
backstage
محرمانه خصوصی
personal
منقول خصوصی
off-the-record
محرمانه و خصوصی
private employees
کارکنان خصوصی
privatized
خصوصی کردن
closeted
گنجه خصوصی
private school
اموزشگاه خصوصی
private schools
اموزشگاه خصوصی
private detective
کاراگاه خصوصی
private detectives
کاراگاه خصوصی
private investigator
کاراگاه خصوصی
privy
خصوصی محرمانه
subjective
فاعلی خصوصی
very own
<adj.>
خصوصی
[شخصی]
Citizens' Band
باند خصوصی
pillow talk
حرفهای خصوصی
private enterprise
عمل خصوصی
private enterprise
شرکت خصوصی
privately
بطور خصوصی
closeting
گنجه خصوصی
closets
گنجه خصوصی
party line
خط خصوصی تلفن
party lines
خط خصوصی تلفن
private sector
بخش خصوصی
closet
گنجه خصوصی
private property
دارائیهای خصوصی
private law
حقوق خصوصی
privates
اختصاصی خصوصی
privatises
خصوصی کردن
private property
مالکیت خصوصی
private lessons
تدریس خصوصی
private
اختصاصی خصوصی
private tuition
تدریس خصوصی
privatising
خصوصی کردن
privatised
خصوصی کردن
private eyes
کارآگاه خصوصی
private tutoring
[American E]
تدریس خصوصی
privatize
خصوصی کردن
extra tuition
تدریس خصوصی
semiprivate
نیمه خصوصی
privatization
خصوصی کردن
private eye
کارآگاه خصوصی
curtain lecture
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
private rate of return
نرخ بازده خصوصی
private rate of discount
نرخ تنزیل خصوصی
jurists
متخصص حقوق خصوصی
jurist
متخصص حقوق خصوصی
tutorial
درس خصوصی دادن به
backsides
عقب هر چیزی خصوصی
backside
عقب هر چیزی خصوصی
tutor
درس خصوصی دادن به
behind the stage
<adj.>
<adv.>
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
tutored
درس خصوصی دادن به
to give private lessons
درس خصوصی دادن
tutors
درس خصوصی دادن به
principle of exclusion
در مورد کالاهای خصوصی
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
private broadcasting
پخش برنامه خصوصی
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
sitting in camera
جلسه خصوصی دادگاه
personal staff
ستاد خصوصی فرمانده
pbx
تبادل انشعاب خصوصی
tutorials
درس خصوصی دادن به
private enterprise
اقتصاد بخش خصوصی
with average
شامل خسارات خصوصی وجزئی
palor
اطاق برای گفتگو خصوصی
objectives
علمی و بدون نظر خصوصی
objective
علمی و بدون نظر خصوصی
private enterprise
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
marginal net private product
محصول خصوصی نهائی خالص
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
private international law
حقوق بین الملل خصوصی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
offstage
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committees
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
behind the scenes
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
table talk
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
privilege cab
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
to tutor somebody in English
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
insurance
بیمه
insurance
حق بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
aids to trade
بیمه
insurer
بیمه گر
insurers
بیمه گر
assurance
بیمه
assurances
بیمه
assurer
بیمه گر
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
insurance permium
حق بیمه
insurance premium
حق بیمه
underwriter
بیمه گر
level premium
حق بیمه
underwriters
بیمه گر
premiums
حق بیمه
premium
حق بیمه
pabx
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
qui tam action
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
insurance agent
عامل بیمه
insurable
قابل بیمه
insurable
بیمه کردنی
insurable
بیمه شدنی
industrial insurance
بیمه صنعتی
term insurance
بیمه موقت
health insurance
بیمه تندرستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com