Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
motor vehicle liability insurance
بیمه ماشین
[اصطلاح روزمره]
third-party motor insurance
[British E]
بیمه ماشین
[اصطلاح روزمره]
automobile liability insurance
[American E]
بیمه ماشین
[اصطلاح روزمره]
Other Matches
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
premiums
حق بیمه
underwriter
بیمه گر
insurance premium
حق بیمه
underwriters
بیمه گر
insurance permium
حق بیمه
assurance
بیمه
assurances
بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
insurers
بیمه گر
insurer
بیمه گر
aids to trade
بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
level premium
حق بیمه
assurer
بیمه گر
insurance
حق بیمه
premium
حق بیمه
insurance
بیمه
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
insurance company
شرکت بیمه
assures
بیمه کردن
assuring
بیمه کردن
marine insurance
بیمه بحری
marine insurance
بیمه دریایی
term insurance
بیمه موقت
assure
بیمه کردن
insured
بیمه شونده
life assurance
بیمه جان
assurances
بیمه عمر
assurances
گستاخی بیمه
to u. a policy of insurance
سند بیمه
policy holder
دارنده بیمه
insurance certificate
گواهی بیمه
pension insurance
بیمه بازنشستگی
old age insurance
بیمه بازنشستگی
property insurance
بیمه دارائی
assurance
گستاخی بیمه
life insurance
بیمه عمر
insured
بیمه شده
insured
بیمه گذار
joint insurance
بیمه اشتراکی
insured, policy holder
بیمه شده
social insurance
بیمه اجتماعی
premiums
مبلغ بیمه
premiums
وثیقه حق بیمه
premium
مبلغ بیمه
premium
وثیقه حق بیمه
insurant
بیمه گذار
policy
بیمه نامه
leading insurer
بیمه گر اصلی
reinsurer
بیمه گر اتکائی
assured
بیمه شده
reinsurance
بیمه مجدد
reinsurance
بیمه اتکایی
reinsurance
بیمه اتکائی
assured
بیمه گزار
insurance cover
پوشش بیمه
policies
بیمه نامه
comprehensive insurance
بیمه کامل
assurance
بیمه عمر
blanket insurance
بیمه کلی
assurable
بیمه کردنی
liability insurance
بیمه بدهی
liability insurance
بیمه تعهدی
insure
بیمه کردن
cargo insurance
بیمه محموله
comprehensive insurance
بیمه جامع
coinsurance
بیمه مشترک
coinsurance
بیمه اتکایی
co insurance
بیمه مشترک
class d allotment
کسورات بیمه
insurance policies
بیمه نامه
cargo insurance
بیمه محمولات
cargo insurance
بیمه بار
accident insurance
بیمه تصادفات
insurance policies
قرارداد بیمه
actuaries
کارشناس بیمه
actuaries
متخصص بیمه
actuary
کارشناس بیمه
actuary
متخصص بیمه
insurance broker
واسطه بیمه
insurance policies
سند بیمه
accident insurance
بیمه حوادث
national insurance
بیمه اجتماعی
national insurance
بیمه ملی
insurance policy
سند بیمه
insurance policy
بیمه نامه
insurance policy
قرارداد بیمه
insurance
پول بیمه
life assurance
بیمه عمر
insurance certificate
بیمه مشترک
insurability
بیمه برداری
insurance broker
دلال بیمه
unemployment insurance
بیمه بیکاری
insurable
بیمه شدنی
insurance agent
نماینده بیمه
wagering policy
بیمه قماری
health insurance
بیمه بهداشت
health insurance
بیمه تندرستی
health insurance
بیمه بهداشتی
insurance agent
عامل بیمه
hull insurance
بیمه بدنه
insurable
قابل بیمه
insurable
بیمه کردنی
industrial insurance
بیمه صنعتی
fire insurance
بیمه حریق
life insurance
بیمه زندگی
assurer
بیمه کننده
contingency insurance
بیمه احتیاطی
credit insurance
بیمه اعتبار
deductible
فرانشیز بیمه
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
insurance certificate
بیمه اتکایی
assurer
بیمه کنندهء عمر
cover note
گواهی پوشش بیمه
open cover
بیمه نامه باز
open policy
بیمه نامه باز
dole
حق بیمه ایام بیکاری
mixed policy
بیمه نامه مختلط
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
reinsure
دوباره بیمه کردن
marine insurance
بیمه حمل دریایی
claim of insurance
ادعای اخذ بیمه
assuring
بیمه کردن عمر
indemnify
غرامت بیمه زیان
fire insurance
بیمه اتش سوزی
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
cif
بیمه و هزینه حمل
credit insurance
بیمه نمودن اعتبار
covering note
بیمه نامه موقت
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
cover note
گواهی بیمه نامه
underwriter
صادرکننده بیمه دریایی
coinsure
بیمه اتکایی کردن
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
insure
بیمه بدست اوردن
blanket policy
بیمه نامه جامع
blanket policy
بیمه نامه کلی
assures
بیمه کردن عمر
adjuster
کارشناس در خسارت بیمه
assure
بیمه کردن عمر
insured value
ارزش بیمه شده
all risk insurance
بیمه تمام حوادث
floating policy
بیمه نامه متغیر
cover note
بیمه نامه موقت
assuror
بیمه کنندهء عمر
underwriters
صادرکننده بیمه دریایی
ordinary life insurance
بیمه عمر عادی
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
prohibited risk
خطر بیمه نشدنی
proposal form
فرم درخواست بیمه
socialized medicine
بیمه پزشکی همگانی
re assurance policy
قرارداد بیمه اتکایی
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
third party insurance
بیمه شخص ثالث
averaging
متوسط خسارت در بیمه
average
متوسط خسارت در بیمه
averaged
متوسط خسارت در بیمه
averages
متوسط خسارت در بیمه
reinsure
بیمه اتکایی کردن
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com