Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
leading insurer
بیمه گر اصلی
Other Matches
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
insurance
بیمه
insurers
بیمه گر
level premium
حق بیمه
insurance permium
حق بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
insurance
حق بیمه
assurances
بیمه
assurance
بیمه
insurance premium
حق بیمه
insurer
بیمه گر
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
assurer
بیمه گر
premium
حق بیمه
premiums
حق بیمه
aids to trade
بیمه
underwriters
بیمه گر
underwriter
بیمه گر
premiums
وثیقه حق بیمه
reinsurer
بیمه گر اتکائی
policy
بیمه نامه
premium
مبلغ بیمه
premium
وثیقه حق بیمه
wagering policy
بیمه قماری
reinsurance
بیمه مجدد
joint insurance
بیمه اشتراکی
reinsurance
بیمه اتکایی
reinsurance
بیمه اتکائی
insure
بیمه کردن
premiums
مبلغ بیمه
marine insurance
بیمه دریایی
marine insurance
بیمه بحری
insured, policy holder
بیمه شده
life assurance
بیمه عمر
life assurance
بیمه جان
assuring
بیمه کردن
assures
بیمه کردن
to u. a policy of insurance
سند بیمه
pension insurance
بیمه بازنشستگی
assure
بیمه کردن
old age insurance
بیمه بازنشستگی
insured
بیمه گذار
insured
بیمه شده
insured
بیمه شونده
assurance
گستاخی بیمه
social insurance
بیمه اجتماعی
policies
بیمه نامه
life insurance
بیمه زندگی
property insurance
بیمه دارائی
life insurance
بیمه عمر
unemployment insurance
بیمه بیکاری
policy holder
دارنده بیمه
assurances
بیمه عمر
assured
بیمه شده
assurances
گستاخی بیمه
assurance
بیمه عمر
assured
بیمه گزار
term insurance
بیمه موقت
health insurance
بیمه بهداشت
health insurance
بیمه تندرستی
health insurance
بیمه بهداشتی
hull insurance
بیمه بدنه
industrial insurance
بیمه صنعتی
comprehensive insurance
بیمه کامل
comprehensive insurance
بیمه جامع
cargo insurance
بیمه محموله
insurability
بیمه برداری
insurance policy
سند بیمه
insurance policy
بیمه نامه
insurance policy
قرارداد بیمه
national insurance
بیمه ملی
national insurance
بیمه اجتماعی
blanket insurance
بیمه کلی
deductible
فرانشیز بیمه
assurer
بیمه کننده
liability insurance
بیمه تعهدی
liability insurance
بیمه بدهی
assurable
بیمه کردنی
credit insurance
بیمه اعتبار
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
contingency insurance
بیمه احتیاطی
accident insurance
بیمه تصادفات
accident insurance
بیمه حوادث
fire insurance
بیمه حریق
actuaries
کارشناس بیمه
coinsurance
بیمه مشترک
coinsurance
بیمه اتکایی
insurable
قابل بیمه
insurance agent
عامل بیمه
co insurance
بیمه مشترک
insurance agent
نماینده بیمه
class d allotment
کسورات بیمه
insurance broker
دلال بیمه
insurance broker
واسطه بیمه
insurance certificate
بیمه اتکایی
insurance certificate
گواهی بیمه
insurance company
شرکت بیمه
insurance cover
پوشش بیمه
insurance policies
سند بیمه
insurance certificate
بیمه مشترک
insurant
بیمه گذار
actuaries
متخصص بیمه
cargo insurance
بیمه بار
actuary
کارشناس بیمه
insurable
بیمه کردنی
insurance
پول بیمه
insurable
بیمه شدنی
actuary
متخصص بیمه
insurance policies
قرارداد بیمه
insurance policies
بیمه نامه
cargo insurance
بیمه محمولات
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
re assurance policy
قرارداد بیمه اتکایی
reasure
دوباره بیمه کردن
ordinary life insurance
بیمه عمر عادی
coinsure
بیمه اتکایی کردن
credit insurance
بیمه نمودن اعتبار
policy holder
دارنده بیمه نامه
reinsure
بیمه اتکایی کردن
blanket policy
بیمه نامه کلی
blanket policy
بیمه نامه جامع
prohibited risk
خطر بیمه نشدنی
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
covering note
بیمه نامه موقت
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
proposal form
فرم درخواست بیمه
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
claim of insurance
ادعای اخذ بیمه
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
reinsure
دوباره بیمه کردن
insure
بیمه بدست اوردن
assuring
بیمه کردن عمر
indemnify
غرامت بیمه زیان
assures
بیمه کردن عمر
assure
بیمه کردن عمر
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
floating policy
بیمه نامه متغیر
war risk insurance
بیمه خطر مرگ
average
متوسط خسارت در بیمه
averaged
متوسط خسارت در بیمه
averages
متوسط خسارت در بیمه
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
marine insurance
بیمه حمل دریایی
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
dole
حق بیمه ایام بیکاری
mixed policy
بیمه نامه مختلط
cif
بیمه و هزینه حمل
insured value
ارزش بیمه شده
averaging
متوسط خسارت در بیمه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com