English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
spectrography بیناب نگاری
Other Matches
pictography تصویر نگاری رمز نگاری
spectrum بیناب
magnetic spectrograph بیناب مغناطیسی
band spectrum بیناب نواری
spectrum analysis تجزیه بیناب
spectroscope بیناب نما
spectroscopy بیناب نمایی
spectrograph بیناب نگار
line spectrum بیناب خطی
energy spectrum بیناب انرژی
frequency spectrum بیناب فرکانس
input spectrum بیناب یا طیف اولیه
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
angiography رگ نگاری
arteriography رگ نگاری
reticulum نگاری
hydrographic اب نگاری
hydrography اب نگاری
monographs تک نگاری
monograph تک نگاری
spectrography طیف نگاری
letter writer نامه نگاری
letter writing نامه نگاری
macrography بزرگ نگاری
myography عضله نگاری
leetter writing نامه نگاری
hydrography علم اب نگاری
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
hydrographic نقشه اب نگاری
hydrographic مربوط به اب نگاری
ethnographic <adj.> قوم نگاری
oscillography نوسان نگاری
petrography سنگ نگاری
phallography نعوظ نگاری
soleprint انگشت نگاری از پا
seismography زلزله نگاری
stylistics سلیس نگاری
ski graphŠetc سایه نگاری
tachygraphy تند نگاری
chronology رخداد نگاری
psychography روان نگاری
picture writing تصویر نگاری
pictorial art پیکر نگاری
sciagraphy سایه نگاری
pictography صورت نگاری
phonography صدا نگاری
electrotype برق نگاری
demography امار نگاری
chromatography رنگ نگاری
chronology وقایع نگاری
oceanography اقیانوس نگاری
cerography موم نگاری
cardiography قلب نگاری
arteriography نبض نگاری
topography برجسته نگاری
cartography نقشه نگاری
topography مکان نگاری
pornography هرزه نگاری
ethnography قوم نگاری
demography جمعیت نگاری
demography مردم نگاری
cranioscopy جمجمه نگاری
journalism روزنامه نگاری
dermatographia پوست نگاری
data recording داده نگاری
logging واقعه نگاری
surveys اب نگاری دریایی
surveyed اب نگاری دریایی
dactyloscopy انگشت نگاری
dactylagraphy انگشت نگاری
survey اب نگاری دریایی
crystallography بلور نگاری
eco mapping بوم نگاری
newspaper روزنامه نگاری کردن
portraiture پیکر نگاری تعریف
newspapers روزنامه نگاری کردن
uranographic وابسته به اسمان نگاری
uranographical وابسته به اسمان نگاری
notepaper کاغذ نامه نگاری
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
seismic method روش زلزله نگاری
hydrographic chart نقشه اب نگاری دریایی
mental topography مکان نگاری ذهن
electroretinography برق نگاری شبکیه
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
ideographs حروف اندیشه نگاری
diary method روش خاطره نگاری
electrocardiography قلب نگاری برقی
electroencephalography برق نگاری مغز
finger print department اداره انگشت نگاری
electromyography برق نگاری ماهیچه
emg برق نگاری ماهیچه
chromatographic وابسته برنگ نگاری
topography مکان نگاری مساحی
telegraphic از راه دور نگاری
anecdotal method روش واقعه نگاری
planography نقشه نگاری طراحی
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
uranography عالم شناسی اسمان نگاری
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatic فرم های نامه نگاری
nautical chart نقشه دریایی اب نگاری شده
automatics فرم های نامه نگاری
topographic وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
moulage انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
spectroscopic binary دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
stereography طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com