English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
televisor بیننده برنامه تلویزیون
Other Matches
televiewer بیننده برنامه تلویزیونی
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
channel selector انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
viewers بیننده
looker on بیننده
seer بیننده
seers بیننده
viewer بیننده
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
illusionist بیننده رویا
bystander بیننده نافر
bystanders بیننده نافر
prime time ساعات پر بیننده
spectator بیننده نافر
an acute observer بیننده تیز نظر
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
tellies تلویزیون
a television تلویزیون
telly تلویزیون
goggle box تلویزیون
Goh Chok Tong تلویزیون
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
couch potato معتاد به تلویزیون
TVs مخفف تلویزیون
face صفحه تلویزیون
faces صفحه تلویزیون
TV مخفف تلویزیون
vieming screen صفحه تلویزیون
closed circuit تلویزیون مداربسته
closed circuits تلویزیون مداربسته
couch potatoes معتاد به تلویزیون
videoing تلویزیونی تلویزیون
channel selector سلکتورکانالهای تلویزیون
screens صفحه تلویزیون
educational television تلویزیون اموزشی
video تلویزیونی تلویزیون
channel کانال تلویزیون
color television تلویزیون رنگی
videoed تلویزیونی تلویزیون
channeled کانال تلویزیون
television broadcasting station فرستنده تلویزیون
channeling کانال تلویزیون
channelled کانال تلویزیون
faceplate صفحه تلویزیون
channels کانال تلویزیون
videos تلویزیونی تلویزیون
screen صفحه تلویزیون
screening, screenings صفحه تلویزیون
screened صفحه تلویزیون
flaking برفک زدن تلویزیون
teleplay نمایشنامه مخصوص تلویزیون
image effect اثر تصویر تلویزیون
neutral density faceplate صفحه رنگی تلویزیون
flake برفک زدن تلویزیون
airwave امواج رادیو و تلویزیون
The television flickers . تصویر تلویزیون می لرزد
spherical faceplate صفحه محدب تلویزیون
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
televise با تلویزیون نشان دادن
televised با تلویزیون نشان دادن
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
televises با تلویزیون نشان دادن
televising با تلویزیون نشان دادن
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
flaked برفک زدن تلویزیون
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
juicer متخصص نور در تلویزیون وتاتر
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
screening نمایش بر روی پرده تلویزیون
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
couch potato معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
The pigeous peched on the television aerial . کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
His speech gripped the television viewers ( audience ). سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
pal line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
screen روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
UHF محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
pals line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
screening, screenings روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
teleran دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
snow برفک روی صفحه تلویزیون [اصطلاح روزمره]
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
screens روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
ntsc Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
developments مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
calling مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
subprogram 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
synthetic address زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
concurrent اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
functions مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
debugger نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
statements دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
main line program بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
chapters بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
chapter بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
drops دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
object oriented زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
functioned مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
function مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drags به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
segments بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
conditional دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
helped تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
sections بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
identification بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
macro زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
parent program در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
section بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
helps تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
segment بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
transfers دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
intermittent error خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
transferring دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
modes وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
annotation توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
He acquired kudos by appearing on television. او [مرد] با ظاهر شدن در تلویزیون جلال [شهرت] به دست آورد.
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
Lower third قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
ntsc انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com