English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
intercollegiate بین کالجهای مختلف
Other Matches
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
disparate مختلف
miscellaneous مختلف
discrepant مختلف
varying مختلف
sundry مختلف
off مختلف
divergent مختلف
various مختلف
dissimilar مختلف
variegated مختلف
diverse مختلف
variously بطور مختلف
half breed از نژاد مختلف
variate مختلف کردن
miscellaneous works کارهای مختلف
asynchronous مختلف الزمان
polyphyletic از نژادهای مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
heterochromatic مختلف اللون
several جدا مختلف
diverse مختلف مخالف
half caste ازنژاد مختلف
diversely به اشکال مختلف
two discrepant stories دو حکایت مختلف
variant گوناگون مختلف
diversiform دارای اشکال مختلف
plug ورودی که به وسایل مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
eccentrics مختلف المرکز بودن
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
internationals مربوط به کشورهای مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
interracial بین نژادهای مختلف
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
international مربوط به کشورهای مختلف
varisized دارای اندازههای مختلف
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
team tennis بازیهای مختلف تنیس
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
stages مراحل مختلف یک موشک
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
process مراحل مختلف چیزی
processes مراحل مختلف چیزی
rank and file شئون مختلف نظامی
holdall جعبه اسبابهای مختلف
stage مراحل مختلف یک موشک
multifarious دارای انواع مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
variform گوناگون مختلف الشکل
middling اجناس مختلف از درجه متوسط
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
byte کامپیوتر با طول کلمه مختلف
allomorph تصاریف مختلف کلمه یا فعل
interdisciplinary مربوط به رشتههای مختلف علمی
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
interstate بین ایالتها وکشورهای مختلف
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
fun house محل سرگرمی وتفریحات مختلف
bipolar تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
interstates بین ایالتها وکشورهای مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
homonymous دارای دویاچند معنی مختلف
interbreed نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
scatter around <idiom> غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
bytes کامپیوتر با طول کلمه مختلف
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
outcross امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
walleye انواع مختلف اردک ماهی
caste طبقات مختلف مردم هند
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
castes طبقات مختلف مردم هند
gather دریافت داده از منابع مختلف
gathered دریافت داده از منابع مختلف
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
polytechnical وابسته به علوم عملی مختلف
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
teratoma تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
halftones عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
pantheon معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pantheons معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
point سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
pages با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
paged با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
polytechnic وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnics وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
whistle-stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
variations of temperature اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
halftone عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
eurybathic قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
polytechnical وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
playback rate scale factor صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
multiplex داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
inequilateral دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
variance اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
masking عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
bus رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
varriform دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
outbreed جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
tours مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
bused رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
interrogation ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
busing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
filter انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
touring مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
toured مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
collage اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
self- سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
interfaith شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
glottochronology مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
filters انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
life cycle مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com