English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
layoff بیکار سازی
layoffs بیکار سازی
Other Matches
idles بیکار
unemployed بیکار
vacant بیکار
out of work بیکار
out of employ بیکار
at a loose end بیکار
actionless بیکار
idlest بیکار
unemployment بیکار
idled بیکار
out of employment بیکار
disengaged بیکار
at leisure بیکار
jobless بیکار
workless بیکار
deedless بیکار
idle بیکار
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
idle بیکار شدن
idled بیکار شدن
bummer ادم بیکار
an idel capital سرمایه بیکار
gentleman at large قای بیکار
idles بیکار شدن
idle balance مانده بیکار
clearance فضای بیکار
unused resources منابع بیکار
idle capacity فرفیت بیکار
idlest بیکار شدن
idless بیکار ایستادگی
to lie d. بیکار ماندن
idle reserves ذخائر بیکار
idle cash پول بیکار
without a job <adj.> بیکار [بدون کار]
demurrage خسارت بیکار ماندگی
blellum ادم بیکار وتنبل
an idle pupil شاگرد بیکار یا تنبل
idlers ادم بیکار و تنبل
idler ادم بیکار و تنبل
unemployed <adj.> بیکار [بدون کار]
couch potato کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
demurrage بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
warm up اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
suspending معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspend معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspends معلق کردن موقتا بیکار کردن
To lead an idle life. راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
flection خم سازی
repk lection پر سازی
individualizing تک سازی
individualised تک سازی
individualizes تک سازی
individualized تک سازی
individualize تک سازی
individualising تک سازی
local anasthesia سر سازی
individualises تک سازی
truncation بی سر سازی
deflexion خم سازی
compaction تو پر سازی
padding له سازی
pavement کف سازی
pavements کف سازی
individualization تک سازی
flooring کف سازی
idolization بت سازی
stylization مد سازی
individuation تک سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
bridgework پل سازی
bridge building پل سازی
scheme سامان سازی
gnomonics فن شاخص سازی
glycogenesis گلیکوژن سازی
glasswork شیشه سازی
gold beating زرورق سازی
immunization ایمن سازی
forging signatures امضا سازی
portrayals مجسم سازی
form work کاذب سازی
oscillations نوسان سازی
formularization فرمول سازی
oscillation نوسان سازی
portrayal مجسم سازی
resolving برطرف سازی
foundation materials مصالح پی سازی
fumigation ضد عفونی سازی
gaingiving مشتبه سازی
gelatination دلمه سازی
simulation فاهر سازی
simulation شبیه سازی
grillwork شبکه سازی
grillwork سبد سازی
notification اگاه سازی
simulation همانند سازی
simulations همانند سازی
schemed سامان سازی
simulations فاهر سازی
simulations شبیه سازی
relocation جابجا سازی
foliation برگ سازی
divestiture بی بهره سازی
milling ارد سازی
assimilation همگون سازی
assimilation درون سازی
enthralment بنده سازی
atomization ریز سازی
road construction جاده سازی
road building جاده سازی
emulsification امولسیون سازی
emulation نمونه سازی
elution پاکیزه سازی
divestiture برهنه سازی
divestment بی بهره سازی
domestication اهلی سازی
duplexing مضاعف سازی
dwelling construction خانه سازی
balladry تصنیف سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
asphalt paving جاده سازی
arrefication لطیف سازی
arrefication رقیق سازی
frame-ups پرونده سازی
depletion تهی سازی
displacement جانشین سازی
packing فشرده سازی
feminization مونث سازی
anabiosis زنده سازی
wording عبارت سازی
flatting تنکه سازی
evisceration تهی سازی
rejuvenation جوان سازی
aromatization عطر سازی
aromatization معطر سازی
anonymization گمنام سازی
smoothing صاف سازی
arching طاق سازی
equality gate برابر سازی
frame-up پرونده سازی
eversion واژگون سازی
severance جدا سازی
inceration موم سازی
abbreviations کوته سازی
abbreviation کوته سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
replacement جانشین سازی
inversions وارون سازی
infuriation خشمگین سازی
separating جدا سازی
inebriation مست سازی
mutilation معیوب سازی
curtailment کوتاه سازی
inculcation جایگیر سازی
storage ذخیره سازی
individualization منفرد سازی
individualization فرد سازی
decentralization نامتمرکز سازی
inversion وارون سازی
individuation جدا سازی
extinction خاموش سازی
inspissation غلیظ سازی
intensification پر قوت سازی
lancination پاره سازی
landscape painting منظره سازی
ordering مرتب سازی
lapidation سنگسار سازی
urbanization شهری سازی
lapidification سنگ سازی
accommodations برون سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com