Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
put up	بیگودی بگیسو زدن علنی ساختن
put-up	بیگودی بگیسو زدن علنی ساختن
Other Matches
curling	فر زنی بگیسو
hair roller	بیگودی
curling tongs	بیگودی-وسیلهتزئینمو
pin curl	پیچ گیسو با بیگودی
puffer	اهل دود بیگودی گیسو
aboveboard	علنی
overt	علنی
openhanded	علنی
open to the public	علنی
in public	علنی
in camera	غیر علنی
public trial	دادرسی علنی
public session	جلسه علنی
sitting in camera	جلسه غیر علنی
private session	جلسه غیر علنی
avowal	افهارو اقرار علنی
hearing incamera	دادرسی غیر علنی
avowals	افهارو اقرار علنی
to make public	اشکار یا علنی کردن
in camera proceedings	دادرسی غیر علنی
be tried at bar	به طور علنی محاکمه شدن
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion.	من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
fashioned	مد ساختن
fashions	مد ساختن
produces	ساختن
to t. up	ساختن
fashion	مد ساختن
construct	ساختن
constructed	ساختن
produce	ساختن
constructing	ساختن
constructs	ساختن
produced	ساختن
fashioning	مد ساختن
mint	ساختن
remake	از نو ساختن
bulid	ساختن
idolizing	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolized	بت ساختن
pellet	حب ساختن
idolize	بت ساختن
idolising	بت ساختن
carbonize	کک ساختن
confect	ساختن
remakes	از نو ساختن
minted	ساختن
minting	ساختن
mints	ساختن
idolises	بت ساختن
idolised	بت ساختن
manufactures	ساختن
manufactured	ساختن
manufacture	ساختن
fabrication	ساختن
dree	ساختن با
fabricate	ساختن
fabricated	ساختن
fabricates	ساختن
fabricating	ساختن
upbuild	ساختن
pill	حب ساختن
unify	تک ساختن
makes	ساختن
to get along	ساختن
make	ساختن
to go in with	ساختن با
unifying	تک ساختن
put up	ساختن
set up	ساختن
build	ساختن
creating	ساختن
pills	حب ساختن
upgrades	ساختن
upgraded	ساختن
unifies	تک ساختن
upgrade	ساختن
composes	ساختن
create	ساختن
miscreate	بد ساختن
creates	ساختن
buildings	ساختن
builds	ساختن
invents	ساختن
bridges	پل ساختن
bridged	پل ساختن
bridge	پل ساختن
to make a shift	ساختن
to make away	ساختن
generating	ساختن
compose	ساختن
upgrading	ساختن
invented	ساختن
generated	ساختن
generates	ساختن
indite	ساختن
invent	ساختن
put-up	ساختن
inventing	ساختن
forborne	ساختن با
generate	ساختن
equates	معادله ساختن
ensure	مطمئن ساختن
enthrals	مفتون ساختن
enthralling	مفتون ساختن
primp	مزین ساختن
prepare mortar	ساختن ملات
prefabricate	پیس ساختن
potentiate	مقتدر ساختن
potentiate	نیرومند ساختن
potentiation	نیرومند ساختن
equate	معادله ساختن
ensured	مطمئن ساختن
enthraling	مفتون ساختن
minimize	کمینه ساختن
enthralled	مفتون ساختن
minimized	کمینه ساختن
minimizes	کمینه ساختن
minimizing	کمینه ساختن
pt down	متوقف ساختن
illuminates	روشن ساختن
produced	ساختن محصول
detatch	جدا ساختن
demask	عریان ساختن
minimising	کمینه ساختن
minimises	کمینه ساختن
minimised	کمینه ساختن
ensures	مطمئن ساختن
ensuring	مطمئن ساختن
enthraled	مفتون ساختن
enthral	مفتون ساختن
illuminating	روشن ساختن
insures	مطمئن ساختن
insuring	مطمئن ساختن
accustom	معتاد ساختن
accustoming	معتاد ساختن
accustoms	معتاد ساختن
delimitation	محدود ساختن
indebt	مرهون ساختن
discovers	مکشوف ساختن
irrationalize	نامعقول ساختن
produces	ساختن محصول
kithe	اشکار ساختن
lay off	متوقف ساختن
discover	مکشوف ساختن
let out	اشکار ساختن
mason up	ساختن دیوار
minify	خرد ساختن
intitle	ملقب ساختن
individualization	فردی ساختن
produce	ساختن محصول
incardinate	متران ساختن
inactivate	ناکنش ور ساختن
denigration	سیاه ساختن
idealization	ارمانی ساختن
internalization	درونی ساختن
graved	منقوش ساختن
indispose	اماده ساختن
discovered	مکشوف ساختن
discovering	مکشوف ساختن
frequency demodulation	اشکار ساختن
mutualize	دوسره ساختن
neologize	واژههای نو ساختن
assimilate	شبیه ساختن
disabling	ناتوان ساختن
enthrall	مفتون ساختن
perfuse	جاری ساختن
domiciliate	مقیم ساختن
disjoin	بی ربط ساختن
dishallow	بیحرمت ساختن
flings	روانه ساختن
flinging	روانه ساختن
overset	واژگون ساختن
assimilated	شبیه ساختن
optimize	بهینه ساختن
nidify	لانه ساختن
disable	ناتوان ساختن
assimilating	شبیه ساختن
disables	ناتوان ساختن
filiate	مربوط ساختن
equated	معادله ساختن
pestles	پودر ساختن
assimilates	شبیه ساختن
optimize	بهین ساختن
fling	روانه ساختن
diversifying	گوناگون ساختن
validating	معتبر ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
subverting	واژگون ساختن
subverts	واژگون ساختن
validates	معتبر ساختن
validated	معتبر ساختن
validate	معتبر ساختن
beads	مهره ساختن
bead	مهره ساختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com