English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English Persian
insubstantial بی اساس بیموضوع
Other Matches
substantialize اساس دادن یا اساس پیدا کردن
base course لایه اساس قشر اساس
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
roots اساس
root اساس
substantially در اساس
elements اساس
principium اس اساس
element اساس
subsistance اساس
unsubstantial بی اساس
pier foundation اساس پی
insubstatiality بی اساس
fundamental اساس
rationale اس اساس
origins اساس
origin اساس
idlest بی اساس
idles بی اساس
idled بی اساس
idle بی اساس
delusive بی اساس
fundament اساس
groundsel اساس
ill founded بی اساس
chimeric بی اساس
foundation اساس
vaporous بی اساس
structure اساس
basis اساس
groundless بی اساس
structures اساس
baseless بی اساس
grass roots اساس
cornerstone اساس
ground اساس
unsubstantiality بی اساس
unfounded بی اساس
bedrock اساس
ill-founded بی اساس
rootless بی اساس
nucleus اساس
nuclei اساس
cornerstones اساس
structuring اساس
corpus delicti اساس جرم
corner stone بنیاد اساس
corpus juris اساس قانون
data origination اساس داده
groundlessly بطور بی اساس
Unfounded rumours. شایعات بی اساس
idle rumoues شایعات بی اساس
there is nothing in it بی اساس است
gossipry شایعات بی اساس
ignore بی اساس دانستن
gossiped شایعات بی اساس
gossip شایعات بی اساس
tittle-tattle شایعات بی اساس
gossiping شایعات بی اساس
tittle tattle شایعات بی اساس
elements عنصر اساس
element عنصر اساس
foundation پی ریزی اساس
ignored بی اساس دانستن
gossips شایعات بی اساس
ignoring بی اساس دانستن
ignores بی اساس دانستن
groundwork زمینه اساس
fabric سبک بافت اساس
subbase course لایه زیر اساس
To build on sand. کار بی اساس کردن
rooty of sand چیز ناپایدار یا بی اساس
fabrics سبک بافت اساس
gossip شایعات بی اساس دادن
hot mix base اساس اسفالتی گرم
bedding بنیاد و اساس هرکاری
grounded (his complaint was not grounded شکایت او بی اساس بود
demand processing پردازش بر اساس نیاز
gossips شایعات بی اساس دادن
gossiping شایعات بی اساس دادن
gossiped شایعات بی اساس دادن
cotton grade درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
on an arm's length basis بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
subbase course لایه پی قشر زیر اساس
euhemerism اساس تاریخی برای افسانه ها
ill founded دارای شالوده یا اساس بد بی پروپا
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
euhemerize اساس تاریخی قائل شدن برای
It must have a solid foundation. اساس کار باید محکم باشد
element رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
his joys p from baseless hope خوشیهای اوناشی ازامیدهای بی اساس است
average cost pricing قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
elements رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
it was basedon evclid اساس ان روی اقلیدس گذارده شده بود
simple interest سود پول بر اساس سال 063 روزه
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
anti federalist اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
Your slander is completely preposterous . تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
animism همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
probit واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
anlage اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
fools paradise خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
invisible hand منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com