English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
dispossessor بی بهره سازنده
Other Matches
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
manufacturer سازنده
manufacturers سازنده
producer سازنده
producers سازنده
constituent سازنده
constituents سازنده
fomative سازنده
builders سازنده
constructive سازنده
wright سازنده
compositors سازنده
compositor سازنده
maker سازنده
makers سازنده
instrumentalist سازنده
instrumentalists سازنده
builder سازنده
fabricator سازنده
components سازنده
constructor سازنده
fabricant سازنده
concoctor سازنده
component سازنده
lubricant روان سازنده
vitiator تباه سازنده
dissipative پراکنده سازنده
lutist سازنده عود
manifestative اشکار سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
lubricants روان سازنده
irradiative روشن سازنده
inveigler گمراه سازنده
interceptive جدا سازنده
incorporator یکی سازنده
lubricates روان سازنده
coordinative متناسب سازنده
composers سازنده مصنف
composer سازنده مصنف
deific خدا سازنده
suppressor موقوف سازنده
refrigrative خنک سازنده
refrigerative خنک سازنده
lubricate روان سازنده
lubricated روان سازنده
lubricating روان سازنده
depletive تهی سازنده
presentive مجسم سازنده
qualificatory محدود سازنده
renovator باز نو سازنده
procreation سازنده زایش
suppressive موقوف سازنده
supersessive لغو سازنده
subjugator مطیع سازنده
spoiler فاسد سازنده
sonneteer سازنده غزل
separative جدا سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
melodist سازنده ملودی
purificative پا سازنده تطهیری
ingredients عنصر سازنده
restrictive محدود سازنده
procreator موجد سازنده
component جزء سازنده
alterative دگرگون سازنده
film developer سازنده فیلم
assurer مطمئن سازنده
assuror مطمئن سازنده
components جزء سازنده
fabricator سازنده وسایل
ingredient عنصر سازنده
builder موسس سازنده
factors سازنده فاکتور
enslaver بنده سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
qualifiers ملایم سازنده
distractive پریشان سازنده
qualifier ملایم سازنده
builders موسس سازنده
factor سازنده فاکتور
elucidatory روشن سازنده
ideologue سازنده ایده ئولوژی
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
ceramist سازنده فروف سفالین
elucidative تفسیری روشن سازنده
mitigatory سبک سازنده مخفف
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
procurer فراهم سازنده جاکش
diallist سازنده ساعت افتابی
manufacturer's software نرم افزار سازنده
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
loathful دافع بیرغبت سازنده
composition نسبت اجزاء سازنده
compositions نسبت اجزاء سازنده
compositions نسبت اجزای سازنده
indican ماده سازنده نیل
manufacturer تولید کننده سازنده
boilermaker سازنده دیگ بخار
manufacturers تولید کننده سازنده
boiler maker سازنده دیگ بخار
reflective بازتابنده منعکس سازنده
formative ترکیب کننده سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
metrist سازنده نظم وشعر
ceramicist سازنده فروف سفالین
purificatory پاک سازنده تطهیری
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
toyer سازنده اسباب بازی
wright کارگر سازنده نجار
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
self discharging ازاد سازنده نفس خود
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
humiliating پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
detonating محترق شونده منفجر سازنده
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
carver قلم سنگ تراشی سازنده
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
interests بهره
yields بهره
gains بهره
gained بهره
interest بهره
yield بهره
yielded بهره
exploiters بهره کش
productive بهره زا
gain بهره
exploited بهره ده
efficiency بهره
exploiter بهره کش
quotient بهره
quotients بهره
efficient بهره ور
portions بهره
portion بهره
quantum yield بهره کوانتومی
exploited class طبقه بهره ده
exploitative character منش بهره کش
exploiting class طبقه بهره کش
utilisation [British] بهره برداری
passive debt وام بی بهره
using بهره برداری
pure interest بهره خالص
put out to interest به بهره گذاشتن
divestment بی بهره سازی
economic rent بهره مالکانه
divestiture بی بهره سازی
economic rent بهره اقتصادی
sweatshop بهره کشخانه
utilizations بهره برداری ها
productive work کار بهره زا
utilisations بهره برداری ها
usages بهره برداری ها
usage بهره برداری
exploitation [utilization] بهره برداری
sweatshops بهره کشخانه
resipatory quotient بهره تنفسی
rq بهره تنفسی
interest for delay بهره دیرکرد
interest rate نرخ بهره
transducer gain بهره دگرسازی
loan interest بهره وام
laser gain بهره لیزر
voltage gain بهره ولتاژ
lending rate بهره - نزولپول
factor payments بهره وسود
rat of interest نرخ بهره
rate of interest نرخ بهره
optimising بهره بردن
high interest بهره گران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com