Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (15 milliseconds)
English	Persian
to take french	بی خداحافظی رفتن
to take french leave	بی خداحافظی رفتن
Other Matches
valedictions	خداحافظی
leave taking	خداحافظی
valediction	خداحافظی
to bid farewell	خداحافظی کردن
to bid	خداحافظی کردن از
to bid a	خداحافظی کردن
without a by your leave	بی اجازه بی خداحافظی
to take ones farewell of	خداحافظی کردن از
valedictory	مربوط به خداحافظی
to say so long to somebody	با کسی خداحافظی کردن
to say goodbye to somebody	با کسی خداحافظی کردن
to say so long to the end of the year	با سال پیش خداحافظی کردن
We should be leaving now.	باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
token	یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
bids	خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bid	خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
to wave farewell	باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
stirrup cup;stirrup cup	پیاله بدرود پیاله خداحافظی یاجدایی
grace cup	گیلاس مشروب پس از شام گیلاس خداحافظی
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
snipped	کش رفتن
retracted	تو رفتن
putters	ور رفتن
retracting	تو رفتن
departure	رفتن
snip	کش رفتن
departures	رفتن
retracts	تو رفتن
going	رفتن
retract	تو رفتن
retire	پس رفتن
shrink	اب رفتن
shrinks	اب رفتن
abstracts	کش رفتن
to get over	رفتن از
to pair off	رفتن
putter	ور رفتن
abstracting	کش رفتن
shrinking	اب رفتن
puttered	ور رفتن
crawl	رفتن
abstract	کش رفتن
puttering	ور رفتن
snipping	کش رفتن
retires	پس رفتن
swipe	کش رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to go to mess	رفتن
twiddling	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
to get away	رفتن
twiddled	ور رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to foot it	رفتن
sink	ته رفتن
swiped	کش رفتن
swiping	کش رفتن
go	رفتن
to boil over	سر رفتن
to go bang	در رفتن
to go backward	پس رفتن
to go back ward	پس رفتن
goes	رفتن
sinks	ته رفتن
to fly off	در رفتن
regressing	پس رفتن
regresses	پس رفتن
twiddle	ور رفتن
filch	کش رفتن
filched	کش رفتن
filches	کش رفتن
filching	کش رفتن
to hang back	پس رفتن
retrograde	پس رفتن
to do out of	کش رفتن
to do a guy	در رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
gangs	رفتن
gang	رفتن
regressed	پس رفتن
regress	پس رفتن
admitting	رفتن
admits	رفتن
admit	رفتن
to flow over	سر رفتن
to fall short	کم رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall away	رفتن
to make ones getaway	در رفتن
receded	پس رفتن
niggles	ور رفتن
jauk	ور رفتن
to break loose	در رفتن
break loose	در رفتن
bleneh	پس رفتن
betake	رفتن
fribble	ور رفتن
to take to ones heels	در رفتن
recedes	پس رفتن
pullback	پس رفتن
short-change	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
niggled	ور رفتن
niggle	ور رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
snitching	کش رفتن
snitches	کش رفتن
mog	رفتن
receding	پس رفتن
nim	کش رفتن
snitched	کش رفتن
snitch	کش رفتن
hedged	در رفتن
pilfers	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
make off	در رفتن
pilfering	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
pilfer	کش رفتن
recede	پس رفتن
glom on to	کش رفتن
to peter out	پس رفتن
short-changes	کش رفتن
hedges	در رفتن
to skirt along the coast	رفتن
crawled	رفتن
hedge	در رفتن
snook	کش رفتن
go off	در رفتن
to run off	در رفتن
go over	به ان سو رفتن
To go	رفتن
crawls	رفتن
hang around	ور رفتن
short-changing	کش رفتن
to sleep fast	رفتن
to go on	پیش رفتن
wabble	یله رفتن
Mts	بالا رفتن
churn	جلو رفتن
to walk . To go on foot.	پیاده رفتن
wade into the water	راه رفتن در اب
plunged	شیرجه رفتن
aspiring	بالا رفتن
plunges	شیرجه رفتن
to go on foot	پیاده رفتن
soared	بالا رفتن
soar	بالا رفتن
atrophy	تحلیل رفتن
Mt	بالا رفتن
atrophied	تحلیل رفتن
plunged	فرو رفتن
atrophying	تحلیل رفتن
to go on pilrimage	زیارت رفتن
to walk off	ناگهان رفتن
plunges	فرو رفتن
atrophies	تحلیل رفتن
wade	بسختی رفتن
escalate	از دست رفتن
nosedived	شیرجه رفتن
nosedives	شیرجه رفتن
to go to the devil	بجهنم رفتن
play-act	تو بازی رفتن
play-acted	تو بازی رفتن
play-acting	تو بازی رفتن
play-acts	تو بازی رفتن
wading	بسختی رفتن
to go to school	باموزشگاه رفتن
plunge	شیرجه رفتن
wades	بسختی رفتن
nosedive	شیرجه رفتن
escalated	از دست رفتن
consumed	تحلیل رفتن
plunge	فرو رفتن
To go after something.	پی چیزی رفتن
escalates	از دست رفتن
consume	تحلیل رفتن
escalating	از دست رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
waded	بسختی رفتن
avoid	طفره رفتن از
consumes	تحلیل رفتن
to go on the stump	منبر رفتن
outraging	ازجا در رفتن
to roll by	اسان رفتن
to roll by	صاف رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com