Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English
Persian
poverty parts friends
<idiom>
بی زر میسر نشود کام دوستان
Other Matches
love meŠlove my dog
دوستان مرا چون دوستان خودبدانید
my frineds
دوستان من
inseparables
دوستان صمیمی
he is none of my friends
او از دوستان من نیست
entourages
دور و بر اطرافیان دوستان
imaginary friends
دوستان خیالی
[روانشناسی]
entourage
دور و بر اطرافیان دوستان
inseparables
دوستان یاکسانی که از همدیگرسوانشوند
Some friends who shall be nameless.
برخی از دوستان که اسمشان رانمی برم
husking
دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت
left flank
میسر
practicable
<adj.>
میسر
executable
<adj.>
میسر
makable
<adj.>
میسر
unfeasible
<adj.>
نا میسر
maser
میسر
inexecutable
<adj.>
نا میسر
impracticable
<adj.>
نا میسر
workable
<adj.>
میسر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
میسر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
میسر
feasible
<adj.>
میسر
doable
<adj.>
میسر
achievable
<adj.>
میسر
makeable
<adj.>
میسر
contrivable
<adj.>
میسر
manageable
<adj.>
میسر
i lost my friends
دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
to throw open the door to
میسر کردن
farfetched
غیر میسر
feasible
امکان پذیر میسر
possible
امکان پذیر میسر
provide
میسر ساختن تامین کردن
provides
میسر ساختن تامین کردن
insolubly
چنانکه اب نشود
no pains no gains
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
invisibly
چنانکه دیده نشود
interminably
چنانکه تمام نشود
thank you
سایه شما کم نشود
labour is often the father of pleasure
<proverb>
مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
no pain no gain
<proverb>
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
May no one go thru such an ordeal.
نصیب گرگ بیابان نشود
indelible disgrace
رسوایی که اثاران محویافراموش نشود
inexhaustibly
چنانکه تهی یاتمام نشود
particularism
اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
transfer payment
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
seals
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
seal
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
one in the dark
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
irremovability
حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
Don't get annoyed at this!
بخاطر این دلخور نشو !
[اوقاتت تلخ نشود!]
Two cas and a mouse , two wives in one house , two.
<proverb>
دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
stables
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
bypassed
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
lost ball
گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
pregnant use of a verb
بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
defaults
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
default
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulting
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulted
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
powers
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
timeout
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
substitute character
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
Faraday cage
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
zones
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com