Total search result: 89 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
inorganization |
بی سازمانی |
|
|
Search result with all words |
|
organically |
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد |
integrated |
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی |
complement |
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو |
complement |
پرسنل سازمانی |
complemented |
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو |
complemented |
پرسنل سازمانی |
complementing |
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو |
complementing |
پرسنل سازمانی |
complements |
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو |
complements |
پرسنل سازمانی |
share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
organizational |
سازمانی |
organizational |
یکان سازمانی |
parent |
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی |
custodian |
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها |
custodians |
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها |
organic |
یکان سازمانی |
organic |
سازمانی اصلی |
organic |
سازمانی الی |
position |
حالت محل سازمانی |
position |
مقام شغل سازمانی |
positioned |
حالت محل سازمانی |
positioned |
مقام شغل سازمانی |
billet |
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل |
billeted |
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل |
billeting |
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل |
billets |
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل |
secondary |
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند |
reshuffle |
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن |
reshuffled |
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن |
reshuffles |
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن |
reshuffling |
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن |
augment |
غیر سازمانی |
augmented |
غیر سازمانی |
augmenting |
غیر سازمانی |
augments |
غیر سازمانی |
enterprise |
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد |
enterprises |
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد |
institutional |
سازمانی |
american national standards institute |
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند |
authorized level of organization |
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی |
branch material position |
شغل سازمانی |
BSI |
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد |
clearinghouse |
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند |
in house training |
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند |
independent computer |
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند |
international labour organization |
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد |
international standards organization |
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند |
InterNIC |
سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند |
National Center for Supercomputing Applications |
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد |
nonappropriated funds |
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده |
noncrew |
خدمه غیر سازمانی |
nonorganic |
غیر سازمانی |
oem |
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer |
organization chart |
نمودار سازمانی |
organization control |
کنترل سازمانی |
organization scheme |
نمودار سازمانی |
organizational maintenance |
تعمیرات سازمانی |
organizational maintenance |
نگهداری سازمانی |
organizational psychology |
روانشناسی سازمانی |
quarters in kind |
منازل سازمانی |
R & D |
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد |
roll call |
حضور و غیاب سازمانی |
side job |
شغل غیر سازمانی |
site license |
مجوز درون سازمانی |
society of certified processors |
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد |
validated position |
محل سازمانی خالی |
validated position |
شغل بلاتصدی سازمانی |
Big Brother |
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید |
make-up |
ساخت [سازمانی یا سیستمی] |
packaging |
ساخت [سازمانی یا سیستمی] |
layout |
ساخت [سازمانی یا سیستمی] |
design |
ساخت [سازمانی یا سیستمی] |
style |
ساخت [سازمانی یا سیستمی] |
make-up |
ترکیب [سازمانی یا سیستمی] |
packaging |
ترکیب [سازمانی یا سیستمی] |
layout |
ترکیب [سازمانی یا سیستمی] |
design |
ترکیب [سازمانی یا سیستمی] |
style |
ترکیب [سازمانی یا سیستمی] |
make-up |
آرایش [سازمانی یا سیستمی] |
packaging |
آرایش [سازمانی یا سیستمی] |
layout |
آرایش [سازمانی یا سیستمی] |
design |
آرایش [سازمانی یا سیستمی] |
style |
آرایش [سازمانی یا سیستمی] |
organizational citizenship behavior |
رفتار شهروندی سازمانی |
organizational identity |
هویت سازمانی |
Partial phrase not found. |