Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English
Persian
dissimilar
بی شباهت غیرمشابه
Other Matches
simulacrum
شباهت ریایی شباهت تصنعی
satellization
زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
gateway
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
resemblance
شباهت
equality
شباهت
unlike
بی شباهت
anomalous
بی شباهت
analog
شباهت
comparableness
شباهت
nighness
شباهت
hairiness
شباهت به مو
nearness
شباهت
analogy
شباهت
analogies
شباهت
likenesses
شباهت
similarities
شباهت
likeness
شباهت
semblance
شباهت
analogue
شباهت
analogues
شباهت
similarity
شباهت
not nearctic
هیچ شباهت
leafiness
شباهت برگ
frutescence
شباهت به گلبن
approximations
شباهت زیاد
homophyly
شباهت خانوادگی
homophyly
شباهت فامیلی
mossiness
شباهت خزه
approximation
شباهت زیاد
to look like
شباهت داشتن
verisimilitude
شباهت به واقعیت
simulacrum
شباهت وهمی
semblable
شباهت شبیه
self identity
شباهت تام
similitude
شباهت صورت
propinquity
شباهت قرابت
resembled
شباهت داشتن
proportion
شباهت مقدار
proportions
شباهت مقدار
apparence
شباهت طبیعی
resemble
شباهت داشتن
atavistic
شباهت به نیاکان
assimilatory
شباهت دهنده
assonance
شباهت صدا
atavism
شباهت به نیاکان
analogies
شباهت همانندی
resembles
شباهت داشتن
d. likeness
شباهت دور
d. likeness
شباهت اندک
analogy
شباهت همانندی
resembling
شباهت داشتن
to resemble somebody
شباهت به کسی داشتن
Be a dead ringer for someone
<idiom>
شباهت زیاد دو نفر
gauziness
شباهت به گارس یاتنزیب
parity of reasoning
قیاس یا شباهت استدلال
simulative
دارای شباهت فاهری
assimilative
هم جنس شونده شباهت دار
homomorphy
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
simulate
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
You are sure a dead ringer for muy brother.
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
simulates
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
gristliness
شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
simulating
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
dissimilate
ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
me too
دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
preventive detention
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com