English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
uniue بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
Other Matches
without parallel بی مانند بی نظیر
without example بی مانند بی نظیر
ensample مانند نظیر
without a rival بی مانند بی نظیر
unrivalled بی مانند بی نظیر
without comparison بی مانند بی نظیر
single stepping دقت یگانه پیمودن یگانه
Bijection نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
soles یگانه
one of a kind <adj.> یگانه
only begotten یگانه
sole یگانه
the only remedy is patience یگانه
sui generis یگانه
unique یگانه
singleton یگانه
uniquely یگانه
only یگانه
unequalled یکتا
unequaled یکتا
one of a kind <adj.> یکتا
alone یکتا
unique یکتا
uniquely یکتا
unique variance پراکنش یگانه
unique factor عامل یگانه
monadic operation عملکرد یگانه
unique solution راه حل یگانه
one یک واحد یگانه
ones یک واحد یگانه
the only begotten son پسر یگانه
sole argument یگانه دلیل
single bond پیوند یگانه
single precision دقت یگانه
stand alone وضعیت یکتا
tapeworm کرم یکتا
tapeworms کرم یکتا
monotheism یکتا پرستی
he is my only child فرزند یگانه من است
tapeworn کرم یکتا حب القرع
taenia کرم یکتا حب القر ع
pigeon pair پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
single sign-on ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
flags were their only signals یگانه علامت ایشان پرچم بود
explicit reference خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
flat فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flattest فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
users کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
exemplars نظیر
unparalleled بی نظیر
unbeatable بی نظیر
correlative نظیر
tallied نظیر
unequaled بی نظیر
tally نظیر
unexampled بی نظیر
synoptic هم نظیر
unrivaled بی نظیر
world beater بی نظیر
tallies نظیر
incomparable بی نظیر
inimitable بی نظیر
unprecedented بی نظیر
unprecedentedly بی نظیر
tallying نظیر
inapproachable بی نظیر
homologue نظیر
analogues نظیر
corresponding نظیر به نظیر
analogue نظیر
one of a kind <adj.> بی نظیر
nonpareil بی نظیر
homolog نظیر
make نظیر
match نظیر
analog نظیر
matches نظیر
exemplar نظیر
comparable نظیر
makes نظیر
pot-shots تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
primary کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
encoding نمایش یک حرف یاعنصر با ترکیب یا الگوی یکتا از بیت ها در یک کلمه
unique بیمانند بی نظیر
mesterpiece کار بی نظیر
rivaling نظیر شبیه
rivalled نظیر شبیه
rivaled نظیر شبیه
rival نظیر شبیه
liked نظیر بودن
nonesuch چیز بی نظیر
rivalling نظیر شبیه
rivals نظیر شبیه
like نظیر بودن
like نظیر همانند
uniquely بیمانند بی نظیر
likes نظیر همانند
likes نظیر بودن
liked نظیر همانند
parallel نظیر مطابق بودن با
paralleled نظیر مطابق بودن با
paralleling نظیر مطابق بودن با
symmetry مراعات نظیر تشابه
parallelling نظیر مطابق بودن با
parallels نظیر مطابق بودن با
parallelled نظیر مطابق بودن با
It is unque . It is matchless. بی لنگه است (بی نظیر )
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
Internet - بیت یکتا که کامپیوترهایی که می خواهند به شبکه TCP/IP وصل شوند را مشخص میکند
physiocrat کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocracy حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
She is a nonpareil in poetry او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
correlative بهم پیوسته جفت نظیر
suction lift ارتفاع نظیر مکش در پمپ
physiocrats اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
identities عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
identity عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
dialectic روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
academe فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
page عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
naming services روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
ambiguous نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
characteristic diagram for the steel دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the concrete دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
rag rug قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
foggy مانند مه
foggiest مانند مه
argillaceous گل مانند
reedier نی مانند
unapproachable بی مانند
etc و مانند آن
similar مانند
analog مانند
simulant مانند
arundinaceous نی مانند
reediest نی مانند
reedy نی مانند
goatish بز مانند
aquiform اب مانند
argillaceous رس مانند
similiar مانند
anthoid گل مانند
foggier مانند مه
and so on و مانند ان
gypsiferous گچ مانند
penniform پر مانند
impish جن مانند
frothy کف مانند
lambdoid مانند
tendinous بی مانند
liplike لب مانند
myrtle formed اس مانند
mammilary مانند
unparalleled بی مانند
unequalled بی مانند
mammilliform مانند
string نخ مانند
analogue مانند
analogues مانند
after the example of مانند
uniquely بی مانند
plumose پر مانند
toughest پی مانند
pipelike نی مانند
tougher پی مانند
tough پی مانند
unique بی مانند
inapproachable بی مانند
plumelike پر مانند
analogous مانند
filiform نخ مانند
etcetera و مانند ان
nearing مانند
floriform گل مانند
vide مانند
nears مانند
fulidal اب مانند
capitate مانند سر
capillaceous مانند نخ
fluty نی مانند
blotchy لک مانند
womanlike زن مانند
thready نخ مانند
threadlike نخ مانند
unequaled بی مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com