English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (2 milliseconds)
English Persian
tactless بی مهارت بی سلیقه
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
Other Matches
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
tasting سلیقه
styles سلیقه
custom سلیقه
tact سلیقه
congenial <adj.> هم سلیقه
congenial هم سلیقه
style سلیقه
styled سلیقه
elegant با سلیقه
elegance سلیقه
tasteless بی سلیقه
taste سلیقه
tasted سلیقه
styling سلیقه
tastes سلیقه
tasteful با سلیقه
stylists قاضی سلیقه
stylists خوش سلیقه
stylist خوش سلیقه
stylist قاضی سلیقه
taste maker سلیقه افرین
taste changes تغییرات سلیقه
stylish <adj.> باب سلیقه
fashionable خوش سلیقه
gastronome سلیقه در غذا
tastefully از روی سلیقه
exquisite taste سلیقه زیاد
neatly از روی سلیقه ساده
gormandizer خوش سلیقه درخوراک
Difference of opinion (in taste). اختلا ف عقیده ( سلیقه )
daintiness سلیقه باذوق لطیف
In so far as their taste would go . تا آنجا که سلیقه شا ؟ قد می داد
exquisitely از روی سلیقه زیاد
lowbrow بیسواد دارای سلیقه پست
have an eye for <idiom> سلیقه خوبی درچیزی داشتن
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
hit parade <idiom> لیستی از آهنگها برطبق سلیقه مردم
to pick and choose درسوا کردن چیزی سلیقه زیادبخرج دادن
expertise مهارت
skill less بی مهارت
proficiency pay حق مهارت
gripe مهارت
unskillful بی مهارت
adeptness مهارت
adroitness مهارت
deftness مهارت
inexpert بی مهارت
proficiency مهارت
dextrously به مهارت
handiness مهارت
light handedness مهارت
masterkiness مهارت
skill مهارت
skilless بی مهارت
artifice مهارت
groove مهارت
incompetent بی مهارت
sophistication مهارت
ingenuity مهارت
execute مهارت
executed مهارت
inapt بی مهارت
grooves مهارت
ham fisted بی مهارت
ham-fisted بی مهارت
workmanship مهارت
maladroit بی مهارت
knack مهارت
unskilled بی مهارت
know-how مهارت
executes مهارت
executing مهارت
competence مهارت
technique مهارت
facility مهارت
technique فن مهارت
ham handed بی مهارت
artifices مهارت
expertise مهارت
credential مهارت
techniques فن مهارت
techniques مهارت
qualification مهارت
skill مهارت
sissy آدم بی مهارت
sport skill مهارت ورزشی
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
unskil ناشی بی مهارت
versatility روانی مهارت
salesmanship مهارت در فروشندگی
pussy [Am E] آدم بی مهارت
jessie آدم بی مهارت
qualification مهارت فنی
wet آدم بی مهارت
cissy آدم بی مهارت
credential مهارت فنی
jessy آدم بی مهارت
competence مهارت فنی
weenie [Am E] آدم بی مهارت
weed آدم بی مهارت
milquetoast آدم بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
wimp آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
softie/softy آدم بی مهارت
skill مهارت فنی
wuss(y) آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
namby-pamby آدم بی مهارت
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
proficiency مهارت تخصص
seamanship مهارت در دریانوردی
natatorial skill مهارت در شنا
crafts مهارت نیرنگ
human skill مهارت انسانی
expertness خبرویت مهارت
qualification مهارت فنی
qualification کسب مهارت
fine skill مهارت فریف
fundamental skill مهارت بنیادی
dauber نقاش بی مهارت
skill learning مهارت اموزی
manual skill مهارت دستی
qualifies کسب مهارت
qualify کسب مهارت
tact کاردانی مهارت
manipulation انجام با مهارت
motor skill مهارت حرکتی
combat proficiency مهارت رزمی
craft مهارت نیرنگ
skill level پایه مهارت
master کسب مهارت کردن
facileness مهارت عدم ثبات
conveyancing مدیریت از روی مهارت
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
mastered کسب مهارت کردن
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
masters کسب مهارت کردن
skill مهارت عملی داشتن
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
surfmanship مهارت در موج سواری
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
showboating نمایش دادن مهارت
skill level پایه مهارت فنی
spiller خوش شانسی نه مهارت
seaman ship مهارت در راندن قایق
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
qualification record پرونده مهارت فنی
wonderwork کار عجیب مهارت
fine art هر مهارت هنری وفریف
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
techniques اصول مهارت روش فنی
technique اصول مهارت روش فنی
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
overmaster مهارت کامل پیدا کردن در
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
rate میزان مهارت شدت تغییرات
rates میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
gymkhanas مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
seed رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds رده بندی برحسب مهارت وقدرت
up one's street [British English] , down one's alley [American English] مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
gymkhana مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
technique روش با مهارت برای انجام کاری
to be out of one's depth از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
metrist کسی که در متر کردن مهارت دارد
seaman's eye دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
test examiner مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
slugger بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
don't give up the day job <idiom> [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
triple threat بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
he muddled through بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
ship handling مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
reconditioning training اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com