English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
anaphrodisia بی میلی جنسی
Other Matches
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex احساسات جنسی روابط جنسی
sexes احساسات جنسی روابط جنسی
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
disapprobation بی میلی
indisposition بی میلی
reluctancy بی میلی
disinclination بی میلی
disaffection بی میلی
grudges بی میلی
grudged بی میلی
grudge بی میلی
indispositions بی میلی
discretional میلی
disrelish بی میلی
inappetence بی میلی
indisposedness بی میلی
dismays بی میلی
dismaying بی میلی
dismayed بی میلی
dismay بی میلی
lassitude بی میلی
milli میلی
unwillingness بی میلی
reluctance بی میلی
milliampere میلی امپر
reluct بی میلی نشاندادن
millibar میلی بار
milliammeter میلی امپرسنج
inclination compass قطبنمای میلی
millihenry میلی هنری
mh میلی هنری
m.h. میلی هانری
listlessness بی علاقگی بی میلی
unwillingly از روی بی میلی
millimeter میلی متر
millimicron میلی میکرون
mmn میلی میکرون
distaste بی میلی بدامدن
mv میلی ولت
millivolt میلی ولت
ribbed میل میلی
millisecond میلی ثانیه
milisecond میلی ثانیه
half heartedness بی میلی سردی
milliroentgen میلی رونتگن
afraid از روی بی میلی
millimicrosecond میلی میکروثانیه
millivoltmeter میلی ولت سنج
deprecatory حاکی از نارضایتی یا بی میلی
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
hang back بی میلی نشان دادن
milliequvalent weight وزن هم ارز میلی گرمی
impenitence بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
my unwillingness to study بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
howtar خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
ontos تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
to roll one's eyes <idiom> نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
gauging rod میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
PhotoCD استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
apophasis افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
homogeneity هم جنسی
hermaphrodite دو جنسی
hermaphrodites دو جنسی
bisexual دو جنسی
bisexuals دو جنسی
kindest جنسی
road sense جنسی
generic جنسی
sexual جنسی
ambisexual دو جنسی
diclinous یک جنسی
sex جنسی
sexes جنسی
kind جنسی
unisex دو جنسی
gamic جنسی
unisexual یک جنسی
kinds جنسی
heteroeroticism دگرخواهی جنسی
sexual maturity بلوغ جنسی
haploid cell یاخته جنسی
sexual offences جرائم جنسی
gynandrous نر و ماده دو جنسی
gonocyte سلول جنسی
gynandromorphy ریخت دو جنسی
heteroerotism دگرخواهی جنسی
heterophilia دیگرخواهی جنسی
heterosome کروموزوم جنسی
impotency ضعف جنسی
sexual disorder اختلال جنسی
sexual development رشد جنسی
sexual arousal برانگیختگی جنسی
gonad غده جنسی
truckage مبادله جنسی
taxes in kind مالیات جنسی
tax in kind مالیات جنسی
erotomania جنون جنسی
sexual symbolism نمادگری جنسی
gametangium سلول جنسی
gamete یاخته جنسی
aphrodisiac برانگیزنده جنسی
sexual relations روابط جنسی
sexual relations مقاربت جنسی
gender identity هویت جنسی
germ cell یاخته جنسی
idols of the tribe اوهام جنسی
sexual receptivity پذیرندگی جنسی
commodity money پول جنسی
venery مقاربت جنسی
sexual delusion هذیان جنسی
zygosis امیختگی جنسی
sexual orientation گرایش جنسی
Peeping Tom تماشاگر جنسی
Peeping Toms تماشاگر جنسی
Sexual assault تجاوز جنسی
paraphilia نابهنجاری جنسی
Y chromosome کروموزوم جنسی
Y chromosomes کروموزوم جنسی
psychosexual روانی- جنسی
psycholagny خیالپردازی جنسی
peepling tom تماشاگر جنسی
payment in kind پرداخت جنسی
sexual anomaly نابهنجاری جنسی
parasexuality نابهنجاری جنسی
pansexualism جنسی نگری
renifleur بو پرست جنسی
sexiness جاذبه جنسی
sexual perversion انحراف جنسی
sexual deviation انحراف جنسی
sexual aberration انحراف جنسی
sex perversion انحراف جنسی
sex offenses جرایم جنسی
sex glands غدههای جنسی
sex differentiation تمایز جنسی
inkind کمک جنسی
sex differences تفاوتهای جنسی
sex chromosomes کروموزومهای جنسی
scopophilia تماشاگری جنسی
unisexuality حالت یک جنسی
multure مزد جنسی
bisexuality دو گانگی جنسی
heterosexuality دگرخواهی جنسی
rapists متجاوز جنسی
rapist متجاوز جنسی
active algolagnia ازارگری جنسی
raping تجاوز جنسی
rapes تجاوز جنسی
raped تجاوز جنسی
rape تجاوز جنسی
impotence ناتوانی جنسی
impotence ضعف جنسی
eroticism تمایلات جنسی
sex education اموزش جنسی
eroticism تحریکات جنسی
voyeurism تماشاگری جنسی
sexual intercourse مقاربت جنسی
sexual intercourse امیزش جنسی
sex appeal جاذبه جنسی
potency توان جنسی
sexism تبعیض جنسی
sex discrimination تبعیض جنسی
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
asexual غیر جنسی
sexuality عطش جنسی
sexuality تمایلات جنسی
petting نوازش جنسی
puberty بلوغ جنسی
excitements برانگیختگی جنسی
coitus مقاربت جنسی
libidos شور جنسی
climax اوج جنسی
excitement برانگیختگی جنسی
benefit in kind نفع جنسی
autosomal غیر جنسی
aphrodisiacs برانگیزنده جنسی
autoeroticism خودانگیزی جنسی
autoerotism خودانگیزی جنسی
libido شور جنسی
climaxes اوج جنسی
modesty شرم جنسی
sodomy انحراف جنسی
deviation انحراف جنسی
deviations انحراف جنسی
promiscuous بیقید در امور جنسی
transvestism مبدل پوشی جنسی
orgasm اوج لذت جنسی
heat تحریک جنسی زنان
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
heats تحریک جنسی زنان
intimacy رابطه نامشروع جنسی
asexual فاقد خاصیت جنسی
odontoglssum جنسی از ثعلبهای امریکایی
asexual بدون عمل جنسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com