English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (8 milliseconds)
English Persian
he died intestate بی وصیت مرد
Search result with all words
demise انتقال دادن مال با وصیت
Old Testament پیمان یا وصیت قدیم
bequest وصیت
bequests وصیت
testament وصیت نامه
testament تدوین وصیت نامه
testament وصیت
testaments وصیت نامه
testaments تدوین وصیت نامه
testaments وصیت
bequeath وصیت کردن
bequeathed وصیت کردن
bequeathing وصیت کردن
bequeaths وصیت کردن
intestate فاقد وصیت نامه
intestate متوفای بی وصیت
intestate کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
intestate بدون وصیت
intestate کسی که بدون وصیت می میرد
devise تعبیه کردن وصیت نامه
devise به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised تعبیه کردن وصیت نامه
devised به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises تعبیه کردن وصیت نامه
devises به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising تعبیه کردن وصیت نامه
devising به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
injunction وصیت
injunctions وصیت
will وصیت وصیت نامه
will وصیت کردن
will وصیت وصایا
will با وصیت واگذارکردن خواستن
will وصیت وصیتنامه
willed وصیت وصیت نامه
willed وصیت کردن
willed وصیت وصایا
willed با وصیت واگذارکردن خواستن
willed وصیت وصیتنامه
wills وصیت وصیت نامه
wills وصیت کردن
wills وصیت وصایا
wills با وصیت واگذارکردن خواستن
wills وصیت وصیتنامه
holograph سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
begueath تملیک مال به وسیله وصیت
contractual will وصیت عهدی
d. will پیش نویس یا وصیت نامه
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
gavelkind تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
intestable وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
intestacy نداشتن وصیت نامه
intestacy فوت پیش از وصیت
intestate death موت بدون وصیت
law of succession حقوق ارث و وصیت
make a will وصیت کردن
make one's will وصیت کردن
making a will وصیت کردن
nuncupative will وصیت شفاهی
nuncupative will در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
possessory will وصیت تملیکی
probate رونوشت گواهی شده وصیت نامه
probate گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
republication of will اعاده اعتبار وصیت نامه
restraint of marriage شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
testacy تهیه وتدوین وصیت نامه
testamentary وابسته به وصیت نامه
testamentary وصیت شده
testamentary مطابق با وصیت
testate وصیت کرده
testate دارای وصیت
testate وصیت کردن شهادت دادن
testate متوفایی که وصیت کرده باشد
testator وصیت کننده
to make one's will وصیت کردن
to nuncupate a will زبانی وصیت کردن
universal legacy وصیت مطلق
hand down <idiom> وصیت کردن
administration of a will اجرای وصیت نامه
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com