Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
terrestrial radiation
تابشهای زمینی
Search result with all words
extraterrestrial radiation
تابشهای ماوراء زمینی
Other Matches
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
infra red
تابشهای فروسرخ
electromagnetic radiation
تابشهای الکترومگنتیک
infra-red
تابشهای فروسرخ
plane polarized
تابشهای الکترومگنتیک
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
wave guide
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
dose rate
میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
dosimeter
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
photovoltaic cell
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
controlled environment
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
terrestrial
زمینی
tellurian
زمینی
earth-bound
زمینی
sublunary
زمینی
sublunar
زمینی
agrarian
زمینی
tumbling
زمینی
predial or prae
زمینی
landed a
زمینی
earthly
زمینی
sub astral
زمینی
subaerial
رو زمینی
territorial
زمینی
terraneous
زمینی
terrene
زمینی
tater
سیب زمینی
bonus pass
پاس زمینی
ground antenna
انتن زمینی
ground fire
تیر زمینی
apogee
اوج زمینی
ground force
نیروی زمینی
ground forces
نیروی زمینی
ground forces
نیروهای زمینی
ground liaison
رابط زمینی
earth antenna
انتن زمینی
antenna ground
انتن زمینی
land tail
بنه زمینی
ground waves
امواج زمینی
praties
سیب زمینی
earth nut
بادام زمینی
murphy
سیب زمینی
floor lamp
اباژور زمینی
graze burst
ترکش زمینی
ground circuit
مدار زمینی
mail gram
پست زمینی
ground control
کنترل زمینی
land forces
نیروی زمینی
land force n
نیروی زمینی
ground return
برگشت زمینی
army forces
نیروهای زمینی
ground speed
سرعت زمینی
army general staff
ستادنیروی زمینی
ground surveillance
مراقبت زمینی
groundling
گیاه زمینی
ground surveillance
تجسس زمینی
ground wave
موج زمینی
ground return
بازتاب زمینی
ground position
موقعیت زمینی
hypogeal
زیر زمینی
army attache
وابسته زمینی
land combat
نبرد زمینی
infernal regions
دیارزیر زمینی
hypogean
زیر زمینی
ground nut
بادام زمینی
ground observation
دیدبانی زمینی
ground observer
دیدبان زمینی
ground position
ایستگاه زمینی
hypogeous
زیر زمینی
ground track
مسیر زمینی
landmine
مین زمینی
terrestrial refraction
شکست زمینی
terraqueous
زمینی ودریایی
terrain return
اکوی زمینی
terrain corridor
دالان زمینی
standard lamps
[British]
آباژورهای زمینی
tellurian matter
ماده زمینی
monkey nut
بادام زمینی
landmines
مین زمینی
army
نیرو زمینی
standard lamp
[British]
آباژور زمینی
floor lamp
[American]
آباژور زمینی
gulleys
دالان زمینی
gullies
دالان زمینی
gully
دالان زمینی
floor lamps
[American]
آباژورهای زمینی
armies
نیرو زمینی
terrestrial
وضعیت زمینی
earthy
زمینی دنیوی
potato
سیب زمینی
peanuts
پسته زمینی
suberranean
زیر زمینی
groundnut
بادام زمینی
potatoes
سیب زمینی
groundnuts
بادام زمینی
peanut
پسته زمینی
overland mail
پست زمینی
peanuts
بادام زمینی
land mine
مین زمینی
peanut
بادام زمینی
perigee
حضیض زمینی
subterraneous
زیر زمینی
mashed potatoes
پوره سیب زمینی
rhizmatous
مانندساقه زیر زمینی
latitude band
نوار عرضی زمینی
field survey
نقشه برداری زمینی
ground survey
نقشه برداری زمینی
floor exercise
حرکات زمینی ژیمناستیک
ground loom
دار زمینی
[قالی]
ground visibility
میزان دید زمینی
geocentric latitude
عرض جغرافیایی زمینی
geomorphic
شبیه بزمین زمینی
tellurous
دارای تلوریوم زمینی
grounded primary
مدار ورودی زمینی
telluric
دارای تلوریوم زمینی
groundwater
ابهای زیر زمینی
jerusalem a
سیب زمینی ترشی
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
table water
سفره اب زیر زمینی
surface mission
ماموریت دفاع زمینی
land tail
باقیمانده زمینی یکان
pignut
یکنوع بادام زمینی
undercroft
اتاق زیر زمینی
rootstock
ساقه زیر زمینی
potato salad
سالاد سیب زمینی
land carriage
بار کشی زمینی
secretary of the army
وزیر نیروی زمینی
task group
گروه ماموریت زمینی
ground power unit
واحد قدرت زمینی
hotpots
آبگوشت سیب زمینی
hotpot
آبگوشت سیب زمینی
subterranean roots
ریشههای زیر زمینی
chipmunks
موش خرمای زمینی
crisp
سیب زمینی برشته
terrestrial
زمینی مربوط به زمین
army post office
پستخانه نیروی زمینی
sweet potatoes
سیب زمینی شیرین
sweet potato
سیب زمینی شیرین
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
subways
ترن زیر زمینی
subway
ترن زیر زمینی
subway
راه زیر زمینی
army staff
ستاد نیروی زمینی
kidney potato
سیب زمینی سرخ
crisper
سیب زمینی برشته
crispest
سیب زمینی برشته
crisps
سیب زمینی برشته
chipmunk
موش خرمای زمینی
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
army aviator
خلبان نیروی زمینی
landmark
علامت مشخصه زمینی
army base
پایگاه نیروی زمینی
army base
پادگان نیروی زمینی
peanut butter
خمیر بادام زمینی
army corps
سپاههای نیروی زمینی
potatoes
انواع سیب زمینی
potato
انواع سیب زمینی
army depot
امادگاه نیروی زمینی
asphaltum
قیر زمینی اسفالت
tumblers
ژیمناست زمینی کار
surveys
نقشه برداری زمینی
army
ارتش نیروی زمینی
surveyed
نقشه برداری زمینی
dower
سوراخ زیر زمینی
gnomes
جنی زیر زمینی
department of the army
وزارت نیروی زمینی
survey
نقشه برداری زمینی
landmarks
علامت مشخصه زمینی
gnome
جنی زیر زمینی
subways
راه زیر زمینی
cadastral survey
نقشه برداری زمینی
tumbler
ژیمناست زمینی کار
armies
ارتش نیروی زمینی
to grub the ground
ریشه های زمینی را کندن
spud
سیب زمینی بابیل کندن
potato planter
الت سیب زمینی کاری
shepherd's pies
بریانی گوشت و سیب زمینی
overland
در روی زمین از راه زمینی
squatted
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
potato beetle
سوسک افت سیب زمینی
underground
راه اهن زیر زمینی
master sergeant
استوار ارشد نیروی زمینی
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
air ground operations
عملیات مشترک زمینی وهوایی
chips
سیب زمینی سرخ کرده
chip
سیب زمینی سرخ کرده
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
squats
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
squat
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
theater army
نیروی زمینی صحنه عملیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com