Dictiornary-Farsi | تابش قطبیده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 142 (7 milliseconds)

English	Persian
polarized radiation	تابش قطبیده


Search result with all words

polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
Other Matches

polarized	قطبیده
polarized light	نور قطبیده
polarized armature	ارمیچر قطبیده
polarized vane meter	سنجه پره قطبیده
linear polarized light	نور قطبیده مسطح
plane polarized light	نور قطبیده مسطح
glinting	تابش
brilliance	تابش
shines	تابش
shine	تابش
glows	تابش
radiation of heat	تابش
glinted	تابش
glowed	تابش
glow	تابش
glints	تابش
irradiation	تابش
radioactivity	تابش
phosphorogenic	تابش زا
isodose	هم تابش
fulgency	تابش
eradiation	تابش
effulgence	تابش
effulge	تابش
coruscation	تابش
radiational	تابش
erythema	تابش
total radiation	تابش کل
glint	تابش
lustre	تابش
glitters	تابش
emissions	تابش
glitter	تابش
emission	تابش
glittered	تابش
radiation	تابش
radiometer	تابش سنج
black light	تابش فرابنفش
radiation loss	گمگشتگی تابش
energy radiation	تابش انرژی
emissivity	تابش نسبی
cosmic radiation	تابش کیهانی
candescent	تابش یاگرما
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
primary cosmic rays	تابش کیهانی
radiation laws	قوانین تابش
exciting radiation	تابش برانگیزاننده
radiant intensity	شدت تابش
radiation constants	ثابتهای تابش
lustreer	تابش فروزندگی
thermal radiation	تابش حرارتی
radiation efficiency	راندمان تابش
irradiancy	درخشندگی تابش
irradiance	درخشندگی تابش
plane of incidence	صفحه تابش
incidence plane	صفحه تابش
radiation field	میدان تابش
radiation hazard	گزند تابش
radiation density	تراکم تابش
heat radiation	تابش گرما
radiation intensity	شدت تابش
sunshine	تابش افتاب
ultraviolet radiation	تابش فرابنفش
visible radiation	تابش مرئی
irradiation	تابش دهی
irradiated	تابش دادن
cosmic rays	تابش کیهانی
shines	فروغ تابش
irradiating	تابش دادن
sheen	تابش برق
flashes	تابش انی
fluorescence	تابش ماهتابی
irradiates	تابش دادن
spectrum	گستره تابش
wave radiation	تابش موج
flash	تابش انی
incidence angle	زاویه تابش
thermal emission	تابش حرارتی
solarization	تابش افتاب
background radiation	تابش زمینه
annihilation radiation	تابش نابودی
bolometri	تابش سنجی
anneal	پخت تابش
shine	فروغ تابش
angle of reflection	زاویه تابش
flashed	تابش انی
soaking	تابش متعادل
soft radiation	تابش نرم
angle of incidence	زاویه تابش
radiation pattern	الگوی تابش
irradiate	تابش دادن
kirchhoff radiation law	قانون تابش کیرشهف
net radiation factor	ضریب تابش خالص
opalescence	تابش قوس و قزحی
planck's radiation law	قانون تابش پلانک
near ultraviolet radiation	تابش فرابنفش نزدیک
flame	مشتعل شدن تابش
bolometric magnitude	قدر تابش سنجی
radiation of heat	انتقال گرمابوسیله تابش
glowed	التهاب تابش گداختگی
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
glows	التهاب تابش گداختگی
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
ionizing radiation	تابش یون ساز
glow	التهاب تابش گداختگی
flames	مشتعل شدن تابش
blackbody radiation	تابش جسم سیاه
photon	تنها یک الکترون تابش شود
dazzling	تابش یا روشنی خیره کننده
accidentalism	اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
dazzles	تابش یا روشنی خیره کننده
glares	تابش خیره کننده تشعشع
dazzle	تابش یا روشنی خیره کننده
glare	تابش خیره کننده تشعشع
glared	تابش خیره کننده تشعشع
radioactive	پرتو افشان تابش دار
dazzled	تابش یا روشنی خیره کننده
isodose	دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
thermionic	مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight	تابش افتاب انعکاس نور خورشید
roentgen	واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
roentgenography	عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
radiation cooling	سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
angle of incidence	زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
delayed neutrons	نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
footcandle	واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
roentgenogram	عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
laser [light amplification by stimulated emission of radiation]	لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
luminescence	پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
airglow	روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric	اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
laser	هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers	هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem	مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading	سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه