Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
trial function
تابع ازمایشی
Other Matches
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
tentative
ازمایشی
thrust
تک ازمایشی
experimental
ازمایشی
thrusting
تک ازمایشی
thrusts
تک ازمایشی
experimental error
خطای ازمایشی
prep
مسابقه ازمایشی
studying
طرح ازمایشی
study
طرح ازمایشی
tentative plan
طرح ازمایشی
studies
طرح ازمایشی
test data
دادههای ازمایشی
trial runs
استفاده ازمایشی
trial run
استفاده ازمایشی
test pattern
طرح ازمایشی
Test match
مسابقه ازمایشی
Test matches
مسابقه ازمایشی
sampling offer
عرضه ازمایشی
dead load
بار ازمایشی
dry run
اجرای ازمایشی
empiric
ازمایشی تجربی
experimental control
کنترل ازمایشی
check problem
مسئله ازمایشی
pilots
راندن ازمایشی
piloted
راندن ازمایشی
pilot
راندن ازمایشی
proof load
بار ازمایشی
probation
دوره ازمایشی
experimental data
دادههای ازمایشی
probatory
ازمایشی اکتشافی
bore hole
چاه ازمایشی
probative
ازمایشی اکتشافی
probationary period
دوره ازمایشی
trial offer
عرضه ازمایشی
test piece
نمونه ازمایشی
trail run
رانش ازمایشی
prototypes
نمونه ازمایشی
experimental probability
احتمال ازمایشی
trial balance
ترازنامه ازمایشی
trial balance
تراز ازمایشی
trial elevation
درجه ازمایشی
trial hole
چاه ازمایشی
trial shot
گلوله ازمایشی
trial shot
تیر ازمایشی
experimental variable
متغیر ازمایشی
tentative
ازمایشی موقت
pilot model
نمونه ازمایشی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
experimental psychology
روانشناسی ازمایشی
measuring well
چاه ازمایشی
test pit
گودال ازمایشی
test point
سوزن ازمایشی
test run
اجرای ازمایشی
test run
رانش ازمایشی
test specimen
نمونه ازمایشی
trial order
سفارش ازمایشی
experimental extinction
خاموشی ازمایشی
tentative
به طور ازمایشی
prototype
نمونه ازمایشی
pilot model
مدل ازمایشی
on probation
در دوره ازمایشی
tentatively
بطور ازمایشی
experimental method
روش ازمایشی
experimental group
گروه ازمایشی
check sweeping
مین روبی ازمایشی
quasi experimental designs
طرحهای شبه ازمایشی
search sweeping
مین روبی ازمایشی
wind sprint
مسابقه ازمایشی دو سرعت
sketch
پیش نویس ازمایشی
sketched
پیش نویس ازمایشی
experimental neurosis
روان رنجوری ازمایشی
trials
ازمایش کردن ازمایشی
trial
ازمایش کردن ازمایشی
testable
امتحان پذیر ازمایشی
prolusion
مقاله ازمایشی تمهید
trial trip
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
sketches
پیش نویس ازمایشی
trialling
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
tamp
دوباره پرکردن حفرههای ازمایشی
shakedown
دوره ازمایشی عملیات ناو
downrange
دورتر از محل پرتاب ودرمسیر ازمایشی خود
waggles
چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggling
چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
damp land pit curing
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
waggled
چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggle
چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
experimental free handicap
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
check sum
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
test driver
برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
differential compression check
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
dry run
رانش ازمایشی رانش تمرینی
dependants
تابع
function generator
تابع زا
dependant
تابع
function code
کد تابع
subjected
تابع
subject
تابع
tributary
تابع
tributaries
تابع
functions
تابع
follwer
تابع
subjecting
تابع
adjective
تابع
adjectives
تابع
accessory
تابع
apanage
تابع
dependent
تابع
subservient
تابع
incidents
تابع
incident
تابع
subsidiary
تابع
subsidiaries
تابع
citizens
تابع
citizen
تابع
subjects
تابع
amenable
تابع
functioned
تابع
sequent
تابع
submission
تابع
suffragan
تابع
subordinative
تابع
subordinates
تابع
subordinated
تابع
subordinate
تابع
ancillary
تابع
servitor
تابع
subaltern
تابع
subalterns
تابع
passive
تابع
sequela
تابع
passives
تابع
subordinating
تابع
function
تابع
single valued function
تابع یک جوابی
sine function
تابع سینوسی
single valued function
تابع یک مقداری
single variable function
تابع یک متغیره
subsumption
تابع
[مطیع]
approximation function
تابع تقریب
approximating function
تابع تقریب
sheffer function
تابع شفر
built in function
تابع توکار
control function
تابع کنترلی
continuous function
تابع پیوسته
consumption function
تابع مصرف
aggregate production function
تابع تولید کل
subordination
تابع
[مطیع]
suborder
تابع
[مطیع]
submission
تابع
[مطیع]
postponement
تابع
[مطیع]
hypotaxis
تابع
[مطیع]
characteristic function
مشخصه تابع
characteristic function
ویژه تابع
characteristic function
تابع مشخصه
boolean function
تابع بولی
threshold function
تابع استانهای
tax function
تابع مالیات
temperature function
تابع دما
well behaved function
تابع خوشرفتار
to heel
تابع دراختیار
total cost function
تابع هزینه کل
weight function
تابع وزنی
total revenue function
تابع درامد کل
total utility function
تابع مطلوبیت کل
transfer function
تابع انتقال
transformation function
تابع تبدیل
utility function
تابع مفید
utility function
تابع کاربردی
supply function
تابع عرضه
work function
تابع کار
analytical function
تابع تحلیلی
allocation function
تابع تخصیص
total function
تابع کامل
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
standard function
تابع استاندارد
dependent
تابع نامستقل
state function
تابع حالت
function
تابع
[ریاضی]
step function
تابع پلهای
step function
تابع پلکانی
stress function
تابع تنش
subdominant
تابع تبعی
wave function
تابع موجی
cost function
تابع هزینه
objective function
تابع هدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com