Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
fermi distribution function
تابع توزیع فرمی
Other Matches
fermi dirac sommerfeld velocity distribu
قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
fds law
قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
distribution function
تابع توزیع
boltzmann distribution function
تابع توزیع بولتزمن
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
fermi characteristic energy level
تراز فرمی
fermi energy
انرژی فرمی
fermi level
تراز فرمی
fermi dirac statictics
امار فرمی- دیراک
pauli fermi principle
اصل پاولی- فرمی
fermi statistics
قاعده اماری فرمی
conoid
[فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
print chart
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
card
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
issue
توزیع
issued
توزیع
distribution
توزیع
marketing
توزیع
allotments
توزیع
t distribution
توزیع تی
dispensations
توزیع
dispensation
توزیع
repartition
توزیع
distributions
توزیع
issues
توزیع
allotment
توزیع
dissemination
توزیع
administer
توزیع کردن
distribution factor
ضریب توزیع
distribution factors
ضرایب توزیع
distribution free
نابسته به توزیع
load distribution
توزیع بار
distribution system
سیستم توزیع
distribution system
شبکه توزیع
distribution ratio
نسبت توزیع
distribution panel
تابلوی توزیع
wealth distribution
توزیع ثروت
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
income distribution
توزیع درامد
distribution of income
توزیع درامد
distribution law
قانون توزیع
distribution time
زمان توزیع
indistributable
غیرقابل توزیع
marketing
بازاریابی و توزیع
land distribution
توزیع اراضی
dispense
توزیع کردن
dispensed
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
dispensing
توزیع کردن
dealt
توزیع کردن
market channels
مجاری توزیع
marketing channel
مجرای توزیع
issue commissary
مسئول توزیع
normal distribution
توزیع نرمال
normal distribution
توزیع بهنجار
allotments
تخصیص توزیع
distribution of wealth
توزیع ثروت
allotment
تخصیص توزیع
administered
توزیع کردن
issues
توزیع کردن
probability distribution
توزیع احتمال
frequency distribution
توزیع فراوانی
frequency distribution
توزیع بسامد
functional distribution
توزیع اساسی
qualitative distribution
توزیع کیفی
pareto distribution
توزیع پاراتو
random distribution
توزیع بی نظم
planck distribution
توزیع پلانک
fixed system
توزیع ثابت اب
fire distribution
توزیع اتش
issued
توزیع کردن
poisson distribution
توزیع پواسون
issue
توزیع کردن
poissan distribution
توزیع پواسن
population distribution
توزیع جمعیت
Excess Distribution
توزیع فراوانی
random distribution
توزیع تصادفی
optimal distribution
توزیع ایده ال
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
sample distribution
توزیع نمونه
gaussian distribution
توزیع نرمال
deals
توزیع کردن
deal
توزیع کردن
normalized distribution
توزیع بهنجار
normal plane
توزیع نرمال
symmetrical distribution
توزیع متقارن
distributivity
توزیع پذیری
gauaaian distribution
توزیع گوسی
energy distribution
توزیع انرژی
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
optimal distribution
توزیع بهینه
reinforcement distribution
توزیع ارماتورها
reseller
توزیع کننده
dispensator
توزیع کننده
revolving top
استوانه توزیع
rotation system
توزیع تناوبی
exponential distribution
توزیع نمایی
distributively
بشکل توزیع
administering
توزیع کردن
decile
توزیع دهگانه
dealing arrangments
نحوه توزیع
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
dispatching
توزیع امکانات
basic of issue
مبنای توزیع
distributing
توزیع کردن
distributes
توزیع کردن
unit of issue
مبنای توزیع
uniform distribution
توزیع یکنواخت
dispatches
توزیع امکانات
dispatched
توزیع امکانات
dispatch
توزیع امکانات
despatching
توزیع امکانات
despatches
توزیع امکانات
despatched
توزیع امکانات
demotic distribution
توزیع جمعیت
angular distribution
توزیع زاویهای
truncated distribution
توزیع ناقص
unfair distribution
توزیع ناعادلانه
unissued
<adj.>
توزیع نشده
Distribution
توزیع
[ریاضی]
bose distribution
توزیع بوز
cumulative distribution
توزیع تجمعی
canonical distribution
توزیع بندادی
cost of distribution
هزینه توزیع
chi square distribution
توزیع مربع خی
distribute
توزیع کردن
bernoulli distribution
توزیع برنولی
binomial distribution
توزیع دو جملهای
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
continuous distributions
توزیع پیوسته
stress distribution
توزیع تنش
generalized function
توزیع
[ریاضی]
redistribution
توزیع مجدد
the two o'clock d.
توزیع ساعت دو
distributed
توزیع شده
distributor
توزیع کننده
distributable
قابل توزیع
distributing point
نقطه توزیع
distribution curve
منحنی توزیع
stresses distribution
توزیع تنشها
unit of issue
واحد توزیع
spatial distribution
توزیع فضائی
distributors
توزیع کننده
trade channel
مجرای توزیع
administers
توزیع کردن
table of distribution
جدول توزیع
dividends
سود قابل توزیع
distribution area
منطقه توزیع اماد
dividend
سود قابل توزیع
distribution
جدول توزیع اماد
distributed profits
سود توزیع شده
distributed network
شبکه توزیع شده
distributed lag
توزیع فاصله زمانی
distributing tee
سه راهی توزیع کننده
distribution
پخش
[توزیع]
[اقتصاد]
data distribution system
سیستم توزیع داده ها
normal distribution
توزیع نرمال
[ریاضی]
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
issue priority
تقدم توزیع اماد
bose einstein distribution
توزیع بوز- اینشتین
countercurrent distribution
توزیع جریان مخالف
outlets
رانش ابگیر توزیع
outlet
رانش ابگیر توزیع
log normal distribution
لگاریتم توزیع عادی
indisributable
غیر قابل توزیع
issue priority
ترتیب تقدم توزیع
cumulative frequency distribution
توزیع فراوانی تراکمی
marketing area
منطقه توزیع کالا
distributed fire
اتش توزیع شده
normal distribution curve
منحنی توزیع نرمال
normal distribution curve
منحنی توزیع بهنجار
normal distribution
توزیع گوسی
[ریاضی]
distribution cost
هزینه توزیع کالا
normal bivariate distribution
توزیع دو متغیری نرمال
moment distribution method
روش توزیع لنگر
molecular weight distribution
توزیع وزن مولکولی
issue commissary
کارپردازی یادفتر توزیع
constant potential distribution
توزیع با ولت ثابت
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
redistribution effect
اثر توزیع مجدد
rectilinear distribution
توزیع خطی هم ارز
unequal distribution of income
توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income
توزیع نابرابر درامد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com