English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English Persian
linear homogenous production function تابع تولید خطی همگن
Search result with all words
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
homogeneous production function تابع تولید همگن
Other Matches
quadratic homogeneous function تابع همگن درجه دوم
production function تابع تولید
aggregate production function تابع تولید کل
primitive تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
matrixes آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
equals همگن
homogeneous همگن
equalling همگن
equalled همگن
equaling همگن
equaled همگن
equal همگن
homogeneous reaction واکنش همگن
homogeneous mixture مخلوط همگن
homogeneous earth dam سد خاکی همگن
clones ابزار همگن
homogeneous catalyst کاتالیزور همگن
clone ابزار همگن
cloned ابزار همگن
cloning ابزار همگن
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
cohesion نیروی جاذبه بین ذرات همگن
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
subordinate تابع
passive تابع
subordinated تابع
sequent تابع
subordinates تابع
ancillary تابع
subordinating تابع
subaltern تابع
servitor تابع
sequela تابع
follwer تابع
subalterns تابع
function code کد تابع
function generator تابع زا
passives تابع
subordinative تابع
incident تابع
subjects تابع
subjecting تابع
subject تابع
functions تابع
tributary تابع
subjected تابع
tributaries تابع
submission تابع
citizen تابع
incidents تابع
subsidiaries تابع
suffragan تابع
dependants تابع
dependant تابع
dependent تابع
citizens تابع
subsidiary تابع
accessory تابع
adjective تابع
apanage تابع
adjectives تابع
function تابع
subservient تابع
amenable تابع
functioned تابع
generating function تابع زاینده
increasing function تابع فزاینده
linear function تابع خطی
hamiltonian function تابع هامیلتون
impluse function تابع ضربهای
stress function تابع تنش
echelon ردههای تابع
echelons ردههای تابع
function generator مولد تابع
generating function تابع مولد
gibbs function تابع گیبس
lagrangian function تابع لاگرانژی
input function تابع اولیه
sidekick شخص تابع
increasing function تابع صعودی
sidekicks شخص تابع
subordinate تابع قراردادن
impedance function تابع امپدانس
hyperbolic function تابع هذلولی
integrand تابع زیرانتگرال
intrinsic function تابع فطری
inverse function تابع معکوس
inverse function تابع وارون
subs تحت تابع
sub تحت تابع
hamiltonian function تابع هامیلتونی
function invocation احضار تابع
characteristic function ویژه تابع
continuous function تابع پیوسته
approximating function تابع تقریب
control function تابع کنترلی
cost function تابع هزینه
decreasing function تابع نزولی
demand function تابع تقاضا
density function تابع چگالی
dependent variable متغیر تابع
functioned طرزکار تابع
function طرزکار تابع
characteristic function مشخصه تابع
subordinating تابع قراردادن
characteristic function تابع مشخصه
subordinates تابع قراردادن
built in function تابع توکار
subordinated تابع قراردادن
boolean function تابع بولی
approximation function تابع تقریب
discontinuous function تابع ناپیوسته
discriminant function تابع تشخیص
analytical function تابع تحلیلی
external function تابع برونی
functions طرزکار تابع
aggregate demand function تابع تقاضای کل
dependent تابع نامستقل
consumption function تابع مصرف
frequency dependant تابع فرکانس
frequency function تابع بسامد
adherent تابع پیرو
exponential function تابع نمایی
exponential function تابع نمائی
distribution function تابع توزیع
eigenfunction ویژه تابع
eigenfunction تابع مشخصه
elementary function تابع ابتدایی
allocation function تابع تخصیص
vassals تابع پیرو
vassal تابع پیرو
power function تابع توانی
even function تابع زوج
adherents تابع پیرو
preference function تابع ترجیح
sheffer function تابع شفر
sine function تابع سینوسی
single valued function تابع یک مقداری
single valued function تابع یک جوابی
single variable function تابع یک متغیره
standard function تابع استاندارد
state function تابع حالت
step function تابع پلهای
saving function تابع پس انداز
revenue function تابع درامد
procedural استفاده از یک تابع
probability function تابع احتمال
proper function ویژه تابع
proper function مشخصه تابع
subordination تابع [مطیع]
total cost function تابع هزینه کل
real function تابع حقیقی
recursive function تابع بازگشتی
step function تابع پلکانی
subdominant تابع تبعی
wave function تابع موجی
total revenue function تابع درامد کل
total utility function تابع مطلوبیت کل
transfer function تابع انتقال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com