Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
real function	تابع حقیقی
real-valued function	تابع حقیقی [ریاضی]
Search result with all words
real analytic function	تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
real absolute value function	تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
Other Matches
nests	1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest	1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
realistic deterrence	میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
equivalence	1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbed	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library	تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries	تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
genuine	حقیقی
unfeigned	حقیقی
efective	حقیقی
truest	حقیقی
truer	حقیقی
intrinsic	حقیقی
true	حقیقی
veracious	حقیقی
actual	حقیقی
real	حقیقی
real time	زمان حقیقی
actual resistivity	مقاومت حقیقی
genuine	واقعی حقیقی
true azimuth	گرای حقیقی
actual movement	حرکت حقیقی
genuine	حقیقی یا درست
natural person	شخص حقیقی
down-to-earth	حقیقی واقعی
down to earth	حقیقی واقعی
real numbers	اعداد حقیقی
real number	عدد حقیقی
real module	ضریب حقیقی
real memory	حافظه حقیقی
real image	تصویر حقیقی
real gas	گاز حقیقی
real constant	ثابت حقیقی
real storage	حافظه حقیقی
real power	توان حقیقی
true resistance	مقدارمقاومت حقیقی
ohmic valve	مقدارمقاومت حقیقی
observed altitude	ارتفاع حقیقی
true copolymer	همبسپار حقیقی
interpolymer	همبسپار حقیقی
truest	حقیقی کردن
trueness	بی ریایی حقیقی
true life	حقیقی وصحیح
true mean	میانگین حقیقی
true or real focus	کانون حقیقی
true north	شمال حقیقی
true power	توان حقیقی
true score	نمره حقیقی
true value	مقدار حقیقی
true variance	پراکنش حقیقی
true wind	باد حقیقی
true heading	سمت حقیقی
real address	آدرس حقیقی
absolute magnitude	قدر حقیقی
true	واقعی حقیقی
true	حقیقی کردن
truer	حقیقی کردن
true course	راه حقیقی
truest	واقعی حقیقی
true dip	شیب حقیقی
truer	واقعی حقیقی
real numbers	اعدد حقیقی [ریاضی]
actual maximum flowline	ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
verisimilar	دارای فاهر حقیقی
rightful	حقیقی دارای استحقاق
particle density	وزن مخصوص حقیقی
real sector	بخش متغیرهای حقیقی
real number	عدد حقیقی [ریاضی]
brake horsepower	توان حقیقی مهاری
euciliate	مژه داران حقیقی
live exercise	تمرین رزمی حقیقی
apparent horizon	افق حقیقی نقاط
axioms	قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
developed muzzle velocity	سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
true azimuth	سمت حقیقی گرای جغرافیایی
axiom	قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
dative	حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
true or sternal ribs	دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
substantive	دارای ماهیت واقعی حقیقی
unsigned real number	عدد حقیقی بدون علامت
enlightement	روشنی فکر اگاهی حقیقی
acoelous	بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
approximations	خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
many valued	دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
oafs	بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronism	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
approximation	خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
oaf	بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
gyrocompass	نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
I give the programme zero [nought] out of ten for reality.	من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
relative	پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
re-entry	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
processor bound	اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Sophrosyne	وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
true convergence	سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
haze	تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
realtime	زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
x scale	در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
true air speed	سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
antedated	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
nap side	خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
chemical wash	کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
passive	تابع
passives	تابع
dependants	تابع
dependant	تابع
incident	تابع
subsidiary	تابع
incidents	تابع
subalterns	تابع
amenable	تابع
accessory	تابع
subservient	تابع
adjectives	تابع
apanage	تابع
adjective	تابع
follwer	تابع
function generator	تابع زا
function code	کد تابع
suffragan	تابع
ancillary	تابع
dependent	تابع
subordinative	تابع
subaltern	تابع
functions	تابع
subordinates	تابع
subjecting	تابع
subjected	تابع
subordinating	تابع
subjects	تابع
subordinated	تابع
tributaries	تابع
sequela	تابع
sequent	تابع
servitor	تابع
tributary	تابع
subject	تابع
subordinate	تابع
submission	تابع
function	تابع
citizens	تابع
citizen	تابع
functioned	تابع
subsidiaries	تابع
distribution function	تابع توزیع
characteristic function	ویژه تابع
total revenue function	تابع درامد کل
total function	تابع کامل
characteristic function	تابع مشخصه
consumption function	تابع مصرف
cost function	تابع هزینه
total utility function	تابع مطلوبیت کل
discriminant function	تابع تشخیص
decreasing function	تابع نزولی
discontinuous function	تابع ناپیوسته
demand function	تابع تقاضا
transfer function	تابع انتقال
control function	تابع کنترلی
continuous function	تابع پیوسته
density function	تابع چگالی
dependent variable	متغیر تابع
characteristic function	مشخصه تابع
built in function	تابع توکار
transformation function	تابع تبدیل
well behaved function	تابع خوشرفتار
work function	تابع کار
function	تابع [ریاضی]
approximation function	تابع تقریب
hypotaxis	تابع [مطیع]
postponement	تابع [مطیع]
submission	تابع [مطیع]
suborder	تابع [مطیع]
subordination	تابع [مطیع]
subsumption	تابع [مطیع]
weight function	تابع وزنی
dependent	تابع نامستقل
boolean function	تابع بولی
approximating function	تابع تقریب
trial function	تابع ازمایشی
analytical function	تابع تحلیلی
allocation function	تابع تخصیص
aggregate production function	تابع تولید کل
recursive function	تابع بازگشتی
trigonometric function	تابع مثلثاتی
utility function	تابع مفید
wave function	تابع موجی
utility function	تابع کاربردی
aggregate demand function	تابع تقاضای کل
revenue function	تابع درامد
power function	تابع قدرت
power function	تابع توانی
power function	تابع توان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com