English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
supply function تابع عرضه
Other Matches
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
aggregate supply عرضه کل
supplying عرضه
supplied عرضه
supply عرضه
proffers عرضه
inept بی عرضه
proffering عرضه
proffered عرضه
proffer عرضه
dowdy بی عرضه
total supply عرضه کل
slouchy بی عرضه
offer عرضه
presentations عرضه
offers عرضه
offered عرضه
good for nothing بی عرضه
efficiency عرضه
presentation عرضه
supply and demand عرضه و تقاضا
expositions عرضه نمایشگاه
supply management مدیریت عرضه
offers عرضه کردن
supply curve منحنی عرضه
offer عرضه کردن
aggregate market supply عرضه کل بازار
offered عرضه کردن
exposition عرضه نمایشگاه
supply and d. عرضه وتقاضا
excess supply عرضه اضافی
change in supply تغییر عرضه
fixed supply عرضه ثابت
inelastic supply عرضه بی کشش
quantity of supply مقدار عرضه
jackstraw ادم بی عرضه
joint supply عرضه مشترک
leader merchandising پیشرو در عرضه
money stock عرضه پول
presentative عرضه داشتنی
money supply عرضه پول
national supply عرضه ملی
excess supply عرضه بیش از حد
elasticity of supply کشش عرضه
counter offer عرضه متقابل
provides عرضه کردن
provide عرضه کردن
disposable قابل عرضه
oversupply عرضه بیش از حد
elastic supply عرضه با کشش
elastic supply عرضه حساس
present عرضه کردن
presented عرضه کردن
presenting عرضه کردن
presents عرضه کردن
trial offer عرضه ازمایشی
sampling offer عرضه ازمایشی
representable قابل عرضه
offer and demand عرضه و تقاضا
supply of labor عرضه کار
supply عرضه داشتن
glut عرضه بیش از حد
gluts عرضه بیش از حد
supplying عرضه داشتن
presentations ارائه عرضه
presentation ارائه عرضه
work effort عرضه کار
supply price قیمت عرضه
supply of money عرضه پول
supplied عرضه داشتن
supply schedule جدول عرضه
supply constraints محدودیتهای عرضه
quantity supplied مقدار عرضه شده
perfectly inelastic supply عرضه کاملا بی کشش
marketable قابل عرضه دربازار
scruff ادم بی عرضه وفقیر
disposure نمایش عرضه داشت
elastic supply عرضه انعطاف پذیر
goons تروریست بی عرضه و نالایق
goon تروریست بی عرضه و نالایق
to put on the market به بازار عرضه کردن
real money supply عرضه واقعی پول
to offer عرضه کردن [ کالا]
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
market به بازار عرضه کردن
gluts عرضه بیش از تقاضا
marketed به بازار عرضه کردن
offeror فروشنده عرضه کننده
offered پیشکش کردن عرضه
supply side economics اقتصاد طرفدار عرضه
perfectly elastic supply عرضه کاملا با کشش
offer پیشکش کردن عرضه
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
offers پیشکش کردن عرضه
markets به بازار عرضه کردن
to place on the market به بازار عرضه کردن
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
marginal supply price قیمت عرضه نهائی
marketability قابلیت عرضه در بازار
price elasticity of supply کشش قیمتی عرضه
glut عرضه بیش از تقاضا
personal service utility عرضه سرانه کار
to offer a reward [for] عرضه کردن پاداشی [برای]
backward bending supply curve منحنی عرضه به عقب خم شونده
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
long run industry supply curve منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supply تامین موجودی عرضه نمودن
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
oversell بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot جنس عرضه شده برای فروش
oversells بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
loanable funds وجوه قابل عرضه به بازار پول
overselling بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
sad sack ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
launches جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launched جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodities چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tendering وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
subjecting تابع
subsidiaries تابع
dependent تابع
subsidiary تابع
adjectives تابع
subservient تابع
incidents تابع
incident تابع
subject تابع
subjected تابع
follwer تابع
function generator تابع زا
amenable تابع
citizen تابع
subjects تابع
submission تابع
tributary تابع
accessory تابع
tributaries تابع
apanage تابع
function code کد تابع
adjective تابع
citizens تابع
sequent تابع
subalterns تابع
subaltern تابع
functioned تابع
ancillary تابع
servitor تابع
passive تابع
subordinative تابع
subordinate تابع
subordinated تابع
suffragan تابع
subordinates تابع
subordinating تابع
function تابع
passives تابع
sequela تابع
dependants تابع
dependant تابع
functions تابع
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
consumption function تابع مصرف
characteristic function مشخصه تابع
subordination تابع [مطیع]
suborder تابع [مطیع]
submission تابع [مطیع]
characteristic function ویژه تابع
characteristic function تابع مشخصه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com