Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (14 milliseconds)
English
Persian
anti-
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
Search result with all words
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
joint denial
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
Other Matches
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
one element
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
denials
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
neither nor function
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
denial
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
identity
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
open
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opens
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
compounded
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compound
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounds
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
cases
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
implication
آنگاه تابع And این دو نیز درست است
inclusion
آنگاه تابع And این دو نیز درست است
implications
آنگاه تابع And این دو نیز درست است
truth table
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
timeout
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
coincidence circuit
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
comparator
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
voltages
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
voltage
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
drummed
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
coincidence function
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
literal
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
somewhen
در یک وقتی
synchronism
هم وقتی
some time
یک وقتی
ever since
از وقتی که
some time or other
یک وقتی
until
وقتی که
until
تا وقتی که
since
از وقتی که چون که
there is a time for everything
هرکاری وقتی
by comparison
وقتی مقایسه می شوند
on request
وقتی که درخواست بشود
At that point
[stage]
, ...
وقتی که موقعش رسید...
it never rains but it pours
وقتی که می ایدپشت سر هم می اید
There is no time left .
دیگر وقتی نمانده
lap
زانوی کسی وقتی که می نشینند
i shudder to think
میلرزم وقتی بفکر می افتم
associated file
وقتی فایل را انتخاب می کنید
do not go in an u. hour
وقتی که ساعت بداست نروید
associated document
وقتی فایل را انتخاب می کنید
lapped
زانوی کسی وقتی که می نشینند
it wasdone in no time
اینکار چندان وقتی نبرد
duopoly
وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
token
یادگاری
[وقتی که کسی خداحافظی می کند]
When the dust settles.
وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
وقتی که موقعیت وخیم می شود
[اصطلاح]
complete substitution
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
It was only when she rang up
[called]
that I realized it.
تازه وقتی که او
[زن]
زنگ زد من متوجه شدم.
demands
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
truces
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
demanded
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
souvenir
یادگاری
[وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
Please face me when I'm talking to you.
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
demand
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت
[اصطلاح]
pitches
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
truce
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
paper fed
که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
When the shit hits the fan.
<idiom>
وقتی که گند کاردر آمد.
[اصطلاح رکیک ]
It makes me sick just thinking about it!
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
false
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
to blow hot and cold
وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
To see her
[The sight of her]
gives me a pang in my heart.
وقتی که او
[زن]
را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
in a pinch
<idiom>
بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
outflows
خروجی
outlets
خروجی
output
خروجی
handlers
خروجی
outlet
خروجی
throughput
خروجی
out put
خروجی
handler
خروجی
exhausts
خروجی
exhaust
خروجی
outflow
خروجی
exits
خروجی
outputs
خروجی
output area
خروجی
printouts
خروجی
deferent
خروجی
printout
خروجی
egress
خروجی
tatal output
خروجی کل
exit
خروجی
extrusion
خروجی
faults
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
times
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
time
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
speeches
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
up time
زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
speech
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
timed
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
faulted
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
Thank goodness!
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank God!
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
packages
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
He was utterly devastated when his wife left him.
وقتی که زنش او
[مرد]
را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
switches
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
peach and straddle
وقتی حریف از پشت بغل کرده پای او را از وسط پا می گیریم
stable
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
clear
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
demands
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
stables
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
clearest
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
backgrounds
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
pack
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
demand
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
packs
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
demanded
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
good riddance
<idiom>
وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
peak
بلندترین خروجی
igneous rock
سنگ خروجی
output
انرژی خروجی
output tube
لامپ خروجی
volcanic rock
سنگ خروجی
peaks
بلندترین خروجی
peaking
بلندترین خروجی
output transformer
مبدل خروجی
output stream
نهر خروجی
fan out
پهنای خروجی
power output tube
لامپ خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
exhaust steam
بخار خروجی
output capacitance
فرفیت خروجی
outputs
انرژی خروجی
exit point
نقطه خروجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com