Dictiornary-Farsi | تابع کمین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
minimal function	تابع کمین


Other Matches

lurk	جهش کردن پس از کمین از کمین در امدن
lurks	جهش کردن پس از کمین از کمین در امدن
lurking	جهش کردن پس از کمین از کمین در امدن
lurked	جهش کردن پس از کمین از کمین در امدن
perdu or due	درحال کمین کمین کنان
nests	1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest	1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence	1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stub	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library	تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed	تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries	تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
ambushing	کمین
forestalled	کمین
forestall	کمین
await	در کمین
minimally	کمین
ambush	کمین
raid	کمین
raided	کمین
raiding	کمین
raids	کمین
forestalls	کمین
awaited	در کمین
ambushed	کمین
ambushes	کمین
on the lurk	در کمین
awaiting	در کمین
ambuscade	کمین
minimal	کمین
awaits	در کمین
ambushes	کمین کردن
ambushed	در کمین نشستن
ambushes	در کمین نشستن
perdue	درحال کمین
minterm	کمین لفظ
night interception	کمین شبانه
insidiate	در کمین نشستن
insidiate	کمین کردن
ambushing	در کمین نشستن
ambuscade	کمین گاه
perdu	درحال کمین
lurkingly	کمین کنان
ambushing	کمین کردن
lurking place	کمین گاه
waylays	کمین کردن
lurking	کمین کردن
to lie in a	کمین کردن
to lie in w	کمین کردن
lurked	کمین کردن
sniper	کمین کردن
snipers	کمین کردن
lurk	کمین کردن
waylaid	کمین کردن
waylay	کمین کردن
waylaying	کمین کردن
stalk	کمین کردن
stalked	کمین کردن
ambushed	کمین کردن
ambush	در کمین نشستن
ambush	کمین کردن
stalks	کمین کردن
scuppers	کمین کردن
scuppering	کمین کردن
scuppered	کمین کردن
scupper	کمین کردن
lurks	کمین کردن
stalking	کمین کردن
strike force	نیروی کمین یا ضربت
raiding party	قسمت مامور کمین
ambuscade	یکدسته نظامی کمین کرده
sneak raid	کمین سریع تک برق اسا
still hunting	شکار باروش در کمین نشستن
ambuscade	دام محل اجرای کمین
sniped	از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe	از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes	از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping	از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
re entry	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry	فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
rading party	قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
striking force	نیروی تک کننده یا کمین کننده
suffragan	تابع
citizen	تابع
amenable	تابع
citizens	تابع
accessory	تابع
follwer	تابع
subsidiaries	تابع
function generator	تابع زا
function code	کد تابع
dependant	تابع
dependants	تابع
subsidiary	تابع
incident	تابع
ancillary	تابع
subaltern	تابع
subalterns	تابع
passive	تابع
passives	تابع
sequela	تابع
dependent	تابع
sequent	تابع
servitor	تابع
subservient	تابع
apanage	تابع
subordinative	تابع
incidents	تابع
adjective	تابع
adjectives	تابع
functions	تابع
tributary	تابع
subject	تابع
subjected	تابع
subjecting	تابع
subordinates	تابع
subordinate	تابع
function	تابع
tributaries	تابع
subordinating	تابع
subordinated	تابع
subjects	تابع
submission	تابع
functioned	تابع
standard function	تابع استاندارد
single variable function	تابع یک متغیره
single valued function	تابع یک جوابی
single valued function	تابع یک مقداری
transformation function	تابع تبدیل
sine function	تابع سینوسی
sheffer function	تابع شفر
proper function	مشخصه تابع
demand function	تابع تقاضا
real function	تابع حقیقی
recursive function	تابع بازگشتی
subordination	تابع [مطیع]
revenue function	تابع درامد
total utility function	تابع مطلوبیت کل
saving function	تابع پس انداز
suborder	تابع [مطیع]
submission	تابع [مطیع]
proper function	ویژه تابع
state function	تابع حالت
threshold function	تابع استانهای
to heel	تابع دراختیار
work function	تابع کار
well behaved function	تابع خوشرفتار
total function	تابع کامل
weight function	تابع وزنی
total revenue function	تابع درامد کل
transfer function	تابع انتقال
trial function	تابع ازمایشی
trigonometric function	تابع مثلثاتی
wave function	تابع موجی
utility function	تابع کاربردی
temperature function	تابع دما
tax function	تابع مالیات
step function	تابع پلهای
step function	تابع پلکانی
stress function	تابع تنش
subdominant	تابع تبعی
hypotaxis	تابع [مطیع]
function	تابع [ریاضی]
total cost function	تابع هزینه کل
postponement	تابع [مطیع]
generating function	تابع زاینده
supply function	تابع عرضه
utility function	تابع مفید
production function	تابع تولید
logic function	تابع منطقی
hyperbolic function	تابع هذلولی
hamiltonian function	تابع هامیلتونی
hamiltonian function	تابع هامیلتون
gibbs function	تابع گیبس
objective function	تابع هدف
generating function	تابع مولد
function invocation	احضار تابع
function generator	مولد تابع
frequency function	تابع بسامد
frequency dependant	تابع فرکانس
external function	تابع برونی
exponential function	تابع نمایی
exponential function	تابع نمائی
even function	تابع زوج
elementary function	تابع ابتدایی
eigenfunction	تابع مشخصه
impedance function	تابع امپدانس
impluse function	تابع ضربهای
logical function	تابع منطقی
load function	تابع بار
linear function	تابع خطی
lagrangian function	تابع لاگرانژی
inverse function	تابع وارون
inverse function	تابع معکوس
intrinsic function	تابع فطری
integrand	تابع زیرانتگرال
normal function	تابع بهنجار
normalized function	تابع بهنجار

minimal function

تابع کمین