Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
single valued function
تابع یک مقداری
Search result with all words
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
Other Matches
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
quantity equation
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
quantitative
مقداری
qualitative
مقداری
quantitatively
مقداری
volume discont
تخفیف مقداری
quantitative value
ارزش مقداری
value parameter
پارامتر مقداری
parameter
مقداری از یک مدار
extensive property
خاصیت مقداری
quantitative analysis
تحلیل مقداری
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
parameters
مقداری از یک مدار
quantitative methods
روشهای مقداری
some crisps
مقداری چیپس
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
bill of quantities
صورت مقداری
some cold water
مقداری آب سرد
some hot water
مقداری آب گرم
some milk
مقداری شیر
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
amounts
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amount
مقداری از داده یا کاغذ یا...
applicative
صفت مقداری مانندsome یا every
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
amounting
مقداری از داده یا کاغذ یا...
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
quantity theory of money
نظریه مقداری پول
amounted
مقداری از داده یا کاغذ یا...
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
augmenter
مقداری که به دیگری اضافه میشود
quantity theory of money and prices
نظریه مقداری پول و قیمت
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to have a limit
[of up to something]
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
to run to a quantity
[to run into a sum]
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
to have a maximum limit
[of something]
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
handily
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
transparency
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
leakage
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
leakages
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
transparencies
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
plough land
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
dragged
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
oversale
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
soft valve
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defaulting
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
defaults
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
nuclide
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
defaulted
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
earnest
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
tributary
تابع
subordinating
تابع
submission
تابع
function
تابع
subject
تابع
functioned
تابع
subjected
تابع
subjecting
تابع
subjects
تابع
tributaries
تابع
functions
تابع
function generator
تابع زا
function code
کد تابع
follwer
تابع
subsidiaries
تابع
subsidiary
تابع
incident
تابع
incidents
تابع
subservient
تابع
dependent
تابع
adjective
تابع
amenable
تابع
citizen
تابع
accessory
تابع
citizens
تابع
dependant
تابع
dependants
تابع
adjectives
تابع
apanage
تابع
subordinates
تابع
subalterns
تابع
suffragan
تابع
subordinative
تابع
sequent
تابع
ancillary
تابع
sequela
تابع
passives
تابع
subaltern
تابع
passive
تابع
subordinate
تابع
subordinated
تابع
servitor
تابع
single variable function
تابع یک متغیره
demand function
تابع تقاضا
standard function
تابع استاندارد
approximation function
تابع تقریب
approximating function
تابع تقریب
state function
تابع حالت
step function
تابع پلهای
analytical function
تابع تحلیلی
single valued function
تابع یک جوابی
boolean function
تابع بولی
decreasing function
تابع نزولی
sheffer function
تابع شفر
cost function
تابع هزینه
sine function
تابع سینوسی
control function
تابع کنترلی
continuous function
تابع پیوسته
consumption function
تابع مصرف
characteristic function
مشخصه تابع
characteristic function
ویژه تابع
characteristic function
تابع مشخصه
built in function
تابع توکار
allocation function
تابع تخصیص
aggregate production function
تابع تولید کل
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
trigonometric function
تابع مثلثاتی
utility function
تابع مفید
utility function
تابع کاربردی
wave function
تابع موجی
weight function
تابع وزنی
well behaved function
تابع خوشرفتار
work function
تابع کار
function
تابع
[ریاضی]
hypotaxis
تابع
[مطیع]
postponement
تابع
[مطیع]
submission
تابع
[مطیع]
suborder
تابع
[مطیع]
subordination
تابع
[مطیع]
trial function
تابع ازمایشی
transformation function
تابع تبدیل
step function
تابع پلکانی
dependent
تابع نامستقل
subsumption
تابع
[مطیع]
stress function
تابع تنش
subdominant
تابع تبعی
supply function
تابع عرضه
tax function
تابع مالیات
temperature function
تابع دما
threshold function
تابع استانهای
to heel
تابع دراختیار
total cost function
تابع هزینه کل
total function
تابع کامل
total revenue function
تابع درامد کل
total utility function
تابع مطلوبیت کل
transfer function
تابع انتقال
discriminant function
تابع تشخیص
objective function
تابع هدف
probability function
تابع احتمال
production function
تابع تولید
proper function
ویژه تابع
proper function
مشخصه تابع
logarithmic function
تابع لگاریتمی
load function
تابع بار
real function
تابع حقیقی
recursive function
تابع بازگشتی
linear function
تابع خطی
lagrangian function
تابع لاگرانژی
inverse function
تابع وارون
revenue function
تابع درامد
preference function
تابع ترجیح
logic function
تابع منطقی
logical function
تابع منطقی
of iranian nationality
تابع ایران
partial function
پاره تابع
partial function
تابع جزئی
partition function
تابع تقسیم
normalized function
تابع بهنجار
normal function
تابع بهنجار
phi gamma function
تابع فی- گاما
point function
تابع نقطهای
power function
تابع توان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com