Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
curl
تاب برداشتن فردادن
curled
تاب برداشتن فردادن
curls
تاب برداشتن فردادن
Other Matches
curls
فردادن
curled
فردادن
curl
فردادن
crimper
اسباب فردادن مو
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
pickup
برداشتن
removing
از جا برداشتن
lifting
برداشتن
removing
برداشتن
pick up
برداشتن
removes
از جا برداشتن
remove
برداشتن
remove
از جا برداشتن
removes
برداشتن
deleting
برداشتن
ingether
برداشتن
includes
در برداشتن
include
در برداشتن
moistening
نم برداشتن
take
برداشتن
flaw
مو برداشتن
takes
برداشتن
flaws
مو برداشتن
delete
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
countertrace
برداشتن از
glom
برداشتن
ingather
برداشتن
lifted
برداشتن
lift
برداشتن
to take up
برداشتن
to mop up
برداشتن
to run away with
برداشتن
to pull off
برداشتن
to pick up
برداشتن
take up
برداشتن
lifts
برداشتن
sublate
برداشتن
twists
تاب برداشتن
decode
برداشتن رمز
decoded
برداشتن رمز
transcribe
رونوشت برداشتن
decodes
برداشتن رمز
flaw
ترک برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
feet
پاچنگال برداشتن
unmasks
نقاب برداشتن از
twisting
تاب برداشتن
twist
تاب برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
resign
دست برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
desist
دست برداشتن
cease
دست برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
flaws
ترک برداشتن
gait
گام برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
snap up
تند برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
remove slag
سرباره را برداشتن
give up
دست برداشتن از
emarginate
برداشتن حاشیه از
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
unhood
سرپوش برداشتن از
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
uncap
سر پوش برداشتن از
uncap
کلاه از سر برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
to take off
برداشتن بردن
demountable
قابل برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
picturize
فیلم برداشتن از
remove
برداشتن مهر
machine
براده برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
clearance
برداشتن مانع
unveiling
حجاب برداشتن
unveils
حجاب برداشتن
list
سیاهه برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
warps
تاب برداشتن
machined
براده برداشتن
warped
تاب برداشتن
removes
برداشتن مهر
removing
برداشتن مهر
spoon
با قاشق برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
map
نقشه برداشتن از
warp
تاب برداشتن
machines
براده برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
polls
نمونه برداشتن
unmasking
نقاب برداشتن از
crack
شکاف برداشتن
unmasked
نقاب برداشتن از
stepping
گام برداشتن
polled
نمونه برداشتن
poll
نمونه برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
stepping
قدم برداشتن
step
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
paced
شیوه گام برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
work in
مشکلات را از میان برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
paces
شیوه گام برداشتن
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
racing of generator
دور برداشتن مولد
racing of motor
دور برداشتن موتور
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
defused
فیوز بمب را برداشتن
defuse
فیوز بمب را برداشتن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
forborne
دست برداشتن تحمل کردن
to keep pace with any one
گام های برابرباکسی برداشتن
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
turbary
حق برداشتن خاک از زمین غیر
to throw off the mask
پرده از روی کار برداشتن
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
to take a step forward
گامی سوی جلو برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
to raise the v
توری یانقاب ازروی برداشتن
split
ترک برداشتن تقسیم کردن
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
unburden
بار از دوش کسی برداشتن
revving
تند گشتن دور برداشتن
revved
تند گشتن دور برداشتن
revs
تند گشتن دور برداشتن
rev
تند گشتن دور برداشتن
warps
منحرف کردن تاب برداشتن
warped
منحرف کردن تاب برداشتن
filmed
تاری چشم فیلم برداشتن از
warp
منحرف کردن تاب برداشتن
opens
برداشتن پوشش یا باز کردن در
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
opened
برداشتن پوشش یا باز کردن در
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
boning
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com