English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
blastment تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
Other Matches
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
detonation انفجار
displosion انفجار
blasts انفجار
blast انفجار
blasting انفجار
blow out انفجار
detonations انفجار
explosions انفجار
explosion انفجار
brisance انفجار
eruption انفجار
blow-ups انفجار
bursts انفجار
blow up انفجار
pop انفجار
popped انفجار
pops انفجار
blow-up انفجار
burst انفجار
blastment انفجار
plosion انفجار
big bang انفجار بزرگ
combustion chamber اطاق انفجار
combustiblity قابلیت انفجار
atom samshing انفجار اتمی
bursting set محل انفجار
burst wave موج انفجار
blast effect اثر انفجار
blast wave موج انفجار
blasting machine دستگاه انفجار
outburst انفجار غضب
explosiveness قابلیت انفجار
blow out سوختن انفجار
explosion proof پوشش ضد انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
countermining انفجار ضد مین
information explosion انفجار اطلاعات
explosion proof ازمایش- انفجار
population explosion انفجار جمعیت
explosive energy قدرت انفجار
explosive force نیروی انفجار
explosive force قدرت انفجار
fire time زمان انفجار
high order detonation انفجار شدید
lead in مداررابط انفجار
ignitor وسیله انفجار
impact action اثر انفجار
implosion انفجار از داخل
explosion hazard خطر انفجار
explosimeter انفجار سنج
time of disintegration زمان انفجار
crepitation انفجار مکرر
sympathetic detonation انفجار القایی
dead center ignition نقطه انفجار
detonative اماده انفجار
destruct system سیستم انفجار
detonable قابل انفجار
detonatable قابل انفجار
detonating slab مسیر انفجار
detonation charge خرج انفجار
detonation cord سیم انفجار
swooper انفجار دار
inexplosive غیرقابل انفجار
crackles صدای انفجار پی در پی
POW صدای انفجار
POWs صدای انفجار
detonation انفجار ناگهانی
detonation انفجار ضربهای
misfires گیر در انفجار
detonations انفجار ناگهانی
misfired گیر در انفجار
detonations انفجار ضربهای
crater قیف انفجار
craters قیف انفجار
crackled صدای انفجار پی در پی
blast صدای انفجار
blast ضربه انفجار
blasts صدای انفجار
sonic boom انفجار صوتی
crackle صدای انفجار پی در پی
sonic booms انفجار صوتی
blasts ضربه انفجار
misfire گیر در انفجار
yielded بازده انفجار
yield بازده انفجار
explosive قابل انفجار
gust انفجار فوت
gusts انفجار فوت
aerial burst انفجار هوایی
yields بازده انفجار
busts انفجار ترکیدگی
busting انفجار ترکیدگی
outbursts انفجار غضب
busted انفجار ترکیدگی
bust انفجار ترکیدگی
late time زمان سکته انفجار
flex x خرج انفجار کتابی
bursts انفجار منفجر شدن
bursts منفجر کردن انفجار
burst انفجار منفجر شدن
burst منفجر کردن انفجار
flex x خرج انفجار ورقهای
impact اثر ترکش انفجار
poised mine مین اماده انفجار
low order انفجار کند یا ناقص
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
powder keg چیز قابل انفجار
high order detonation انفجار انی وکامل
powder kegs چیز قابل انفجار
detonating ترکاننده وابسته به انفجار
service mine مین قابل انفجار
impacts اثر ترکش انفجار
explosive range گستره انفجار پذیری
breech chamber محفظه خرج انفجار
subsidiary عمق دهنده به انفجار
explosives مواد قابل انفجار
afterwinds باد بعد از انفجار
subsidiaries عمق دهنده به انفجار
blast effect اثر موج انفجار
contact fire انفجار در اثر تماس
atomic time زمان انفجار اتمی
crepitate انفجار پی درپی کردن
armed ammunition مهمات اماده انفجار
armed mine مین اماده انفجار
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
sofar دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
ice mine مین مخصوص انفجار زیریخی
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
exudation مواد پخش شونده در یک انفجار
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
proximity fuze فیوز مخصوص انفجار مرمی
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
discriminating circuit مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic booms انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
spall تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com