Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
English
Persian
make an impression
تاثیر گذاشتن
Search result with all words
applies
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
apply
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
applying
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
counteract
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracts
متقابلا" تاثیر گذاشتن
affect
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
affects
لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
run into
<idiom>
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
to impinge on something
تاثیر منفی روی چیزی گذاشتن
Other Matches
lay off
<idiom>
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
lids
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
To leave behinde.
جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
influenced
تاثیر
hanks
تاثیر
influencing
تاثیر
influences
تاثیر
forcibly
با تاثیر
influence
تاثیر
sensation
تاثیر
effectiveness
تاثیر
influxes
تاثیر
semplice
بی تاثیر
influx
تاثیر
effect
تاثیر
sensations
تاثیر
effecting
تاثیر
effected
تاثیر
affection
تاثیر
efficacy
تاثیر
hank
تاثیر
impressiveness
تاثیر
influence line
خط تاثیر
forcefulness
تاثیر
adaphorous
بی تاثیر
to leave someone in the lurch
کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
aerate
در تحت تاثیر
aerated
در تحت تاثیر
effectiveness
میزان تاثیر
after-effects
تاثیر بعدی
touched
تحت تاثیر
efficiency
درجه تاثیر
aerates
در تحت تاثیر
size effect
تاثیر اندازه
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
impresses
تاثیر کردن بر
aerating
در تحت تاثیر
coefficient
ضریب تاثیر
wallydraigle
تاثیر پذیر
influence
تاثیر کردن بر
field effect
با تاثیر میدانی
influenced
تاثیر کردن بر
efficacity
درجه تاثیر
efficacity
تاثیر سودمندی
after-effect
تاثیر بعدی
influencing
تاثیر کردن بر
impressible
تاثیر پذیر
impressing
تاثیر کردن بر
effectiveness
تاثیر بخشی
radius of influence
شعاع تاثیر
impressed
تاثیر کردن بر
coefficients
ضریب تاثیر
influences
تاثیر کردن بر
concerned
[by]
<adj.>
تحت تاثیر
affected
[by]
<adj.>
تحت تاثیر
efficacy
درجه تاثیر
impressional
تاثیر کننده
impressionability
تاثیر پذیری
afair
تاثیر کردن
influence value
ارزش تاثیر
influence value
ضریب تاثیر
bears
تاثیر داشتن
bear
تاثیر داشتن
impress
تاثیر کردن بر
inductive influence
تاثیر القائی
bacterization
تحت تاثیر باکتری
insalutary
تاثیر روحی بد اب و هوا
without prejudice
بدون تاثیر به اینده
action
تاثیر اثر جنگ
cost effectiveness
تاثیر بخشی هزینه
edaphic
تحت تاثیر خاک
alcoholism
تاثیر الکل در مزاج
impressing
: تحت تاثیر قراردادن
impressed
: تحت تاثیر قراردادن
ship influence
تاثیر عبور کشتی
actions
تاثیر اثر جنگ
impress
: تحت تاثیر قراردادن
impresses
: تحت تاثیر قراردادن
to be i. with an idea
فکری در کسی تاثیر نمودن
infusive
دارای قوه نفوذ یا تاثیر
alcoholize
تحت تاثیر الکل دراوردن
reacted
تحت تاثیر واقع شدن
importing
دخل داشتن به تاثیر کردن در
cost effectiveness analysis
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
reacting
تحت تاثیر واقع شدن
react
تحت تاثیر واقع شدن
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
like water off a duck's back
<idiom>
بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
affected
تحت تاثیر واقع شده
imported
دخل داشتن به تاثیر کردن در
unbiased
تحت تاثیر واقع نشده
iteraction
تاثیر چند چیز بر یکدیگر
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
import
دخل داشتن به تاثیر کردن در
reacts
تحت تاثیر واقع شدن
austral
تحت تاثیر باد جنوبی
vulcanization
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
bacterize
تحت تاثیر باکتری قراردادن
influence mine
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
impressibly
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
consumer appeal
تاثیر محصول روی مصرف کننده
photo electric
وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
bias
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
biases
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
mountains influnce climate
کوه دراب و هوا تاثیر دارد
biotecture
[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
electrify
تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifying
تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifies
تحت تاثیر برق قرار دادن
electrified
تحت تاثیر برق قرار دادن
proselytism
تحت تاثیر تبلیغات مسلکی واقع شدن
public image
تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
actinic
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
like hell
<idiom>
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
volcanize
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
hall effect
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
machine address
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
How do you think the changes will affect you?
فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
inducing
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
propagate
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
geotropism
رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
hydrolyte
جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
propagates
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
induce
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
propagating
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
induced
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
nunc pro tunc
حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
electro magnet
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
lifemanship
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
impedance
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
flow diagram
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
real time
سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد
common nuisance
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
logical
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
inversions
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
cross modulation
مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
inversion
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
biaxial deformation
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
pneumatolysis
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
for the world
<idiom>
تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی
loads
گذاشتن
teasing
سر به سر گذاشتن
infiltrate
گذاشتن
load
گذاشتن
misplace
جا گذاشتن
getting on in years
پا به سن گذاشتن
leaving
گذاشتن
leave
گذاشتن
apostrophize
گذاشتن
putting
گذاشتن
puts
گذاشتن
put
گذاشتن
mislaid
جا گذاشتن
mislay
جا گذاشتن
infiltrated
گذاشتن
inculcated
پا گذاشتن
To be gettingh on in years.
پا به سن گذاشتن
place
گذاشتن
inculcates
پا گذاشتن
to take in
تو گذاشتن
inculcating
پا گذاشتن
placements
گذاشتن
placement
گذاشتن
lays
گذاشتن
places
گذاشتن
placing
گذاشتن
to run in
تو گذاشتن
to pickle a rod for
گذاشتن
to lay it on with a trowel
گذاشتن
infiltrating
گذاشتن
infiltrates
گذاشتن
to trample on
گذاشتن
ti turn in
تو گذاشتن
question answer
در صف گذاشتن
let
گذاشتن
lets
گذاشتن
inculcate
پا گذاشتن
run home
جا گذاشتن
mislays
جا گذاشتن
letting
گذاشتن
mislaying
جا گذاشتن
go on
<idiom>
گذاشتن
take in
تو گذاشتن
lay
گذاشتن
hang-up
معوق گذاشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com