Dictiornary-Farsi | تاخیر انتشار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
propagation delay	تاخیر انتشار


Other Matches

dissemination	انتشار اخبار انتشار اطلاعات
emissions	انتشار
promulgation	انتشار
publicity	انتشار
emission	انتشار
publication	انتشار
publications	انتشار
incidence	انتشار
propagation	انتشار
proclamations	انتشار
broadcasts	انتشار
proclamation	انتشار
spreading	انتشار
omissions	انتشار
dispersion	انتشار
dissemination	انتشار
currency	انتشار
currencies	انتشار
reports	انتشار
reported	انتشار
report	انتشار
issues	انتشار
issued	انتشار
publishment	انتشار
issue	انتشار
newsreader	انتشار
omission	انتشار
diffusion	انتشار
effluxion	انتشار
issuance	انتشار
effluence	انتشار
broadcast	انتشار
pervasion	انتشار
irradiation	انتشار
progation	انتشار
propagation sequence	تسلسل انتشار
electron emmission	انتشار الکترون
electronic emission	انتشار الکترونها
issues	انتشار دادن
emissivity	قابلیت انتشار
image speard	انتشار تصویر
propagation sequence	مرحله انتشار
issue	انتشار دادن
circulations	انتشار جریان
to bruit abroad	انتشار دادن
newsworthy	قابل انتشار
diffusion coefficient	ضریب انتشار
diffusible	قابل انتشار
sound propagation	انتشار صوت
republication	انتشار مجدد
velocity of propagation	سرعت انتشار
wave motion	انتشار موج
thought broadcasting	انتشار فکر
circulation	انتشار جریان
immission	انتشار خارجی
propagation constant	ثابت انتشار
load spread	انتشار نیرو
antenna pattern	انتشار انتن
publishes	انتشار دادن
published	انتشار دادن
publish	انتشار دادن
money creation	انتشار پول
promulgation of the laws	انتشار قوانین
propagandize	انتشار دادن
advertise	انتشار دادن
emission	انتشار امواج
diffusion	انتشار نور
emissions	انتشار امواج
wave propagation	انتشار موج
noises	انتشار دادن
noise	انتشار دادن
issued	انتشار دادن
light emission	انتشار نور
diffusion	انتشار پخش
soundboard	عامل انتشار عقاید
conductivity	ضریب هدایت یا انتشار
rate of flame propagation	سرعت انتشار شعله
conical scanning	انتشار مخروطی امواج
circulative	انتشار دهنده یا یابنده
efflux	انتشار بخارج جریان
issued	انتشار دادن صدور
issue	انتشار دادن صدور
issues	انتشار دادن صدور
sounding boards	عامل انتشار عقاید
sounding board	عامل انتشار عقاید
spreads	منتشر شدن انتشار
spread	منتشر شدن انتشار
error propagation	انتشار خطا [ریاضی]
delay line	خط تاخیر
delay	تاخیر
lagged	تاخیر
cunctation	تاخیر
lag	تاخیر
dilation	تاخیر
permutations	تاخیر
permutation	تاخیر
dilatoriness	تاخیر
retardation	تاخیر
mora	تاخیر
deferment	تاخیر
latency	تاخیر
lags	تاخیر
lead lag relation	تاخیر
demurral	تاخیر
artificial delay line	خط تاخیر
delaying	تاخیر
stator	تاخیر کن
delays	تاخیر
supersedure	تاخیر
subsequence	تاخیر
promulgated	انتشار دادن ترویج کردن
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
issuable	قابل صدور انتشار دادنی
issue [of something] [ID card or check]	انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
advertises	اعلان کردن انتشار دادن
promulgate	انتشار دادن ترویج کردن
promulgates	انتشار دادن ترویج کردن
propagated	انتشار دادن پخش کردن
propagate	انتشار دادن پخش کردن
advertised	اعلان کردن انتشار دادن
promulgating	انتشار دادن ترویج کردن
propagating	انتشار دادن پخش کردن
propagates	انتشار دادن پخش کردن
ignition delay	تاخیر اختراق
ignition lag	تاخیر احتراق
external delay	تاخیر خارجی
non delay	بدون تاخیر
hold off <idiom>	تاخیر کردن
electromagnetic delay line	خط تاخیر الکترومغناطیسی
put over	تاخیر کردن
retardation coil	پیچک تاخیر
slow down	تاخیر کردن
magnetic lag	تاخیر مغناطیسی
valve lag	تاخیر سوپاپ
lingerer	تاخیر کننده
phase lag	تاخیر فاز
postponer	تاخیر انداز
seek delay	تاخیر پیگردی
magnetic delay line	خط تاخیر مغناطیسی
rotational delay	تاخیر چرخشی
lag of phase	تاخیر فاز
lag coefficient	ضریب تاخیر
retardment	درنگ تاخیر
retarder	تاخیر کننده
inductive retardation	تاخیر القایی
non delay	ماسوره بی تاخیر
lingering	تاخیر کردن
delayed	به تاخیر افتاده
dally	تاخیر کردن
dallies	تاخیر کردن
dallied	تاخیر کردن
angle of lag	زاویه تاخیر
postponements	تاخیر اندازی
average latency	تاخیر متوسط
postponement	تاخیر اندازی
postponing	به تاخیر انداختن
propagation delay	تاخیر پخش
lag angle	زاویه تاخیر
time lags	زمان تاخیر
time lags	تاخیر زمانی
lingers	تاخیر کردن
postpones	به تاخیر انداختن
lingered	تاخیر کردن
linger	تاخیر کردن
tardiness	تاخیر ورود
retards	تاخیر کردن
retarding	تاخیر کردن
time lag	تاخیر زمانی
time lag	زمان تاخیر
retard	تاخیر کردن
dallying	تاخیر کردن
postponed	به تاخیر انداختن
postpone	به تاخیر انداختن
tarries	تاخیر کردن
tarried	تاخیر کردن
stick	الصاق تاخیر
tardy	دارای تاخیر
tardiest	دارای تاخیر
tardier	دارای تاخیر
lags	تاخیر زمانی
lags	تاخیر کردن
demurrage	جریمه تاخیر
lagged	تاخیر زمانی
lagged	تاخیر کردن
lag	تاخیر زمانی
lag	تاخیر کردن
tarry	تاخیر کردن
delay time	زمان تاخیر
delay circuit	مدار تاخیر
delay	به تاخیر انداختن
delaying	به تاخیر انداختن
hindrances	سبب تاخیر
delays	به تاخیر انداختن
hindrance	سبب تاخیر
tarrying	تاخیر کردن
capital stock	سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
delays	به تاخیر افتادن تاخیرکردن
hang-up <idiom>	تاخیر دربعضی از کارها
suspension of the game	تعویق و تاخیر بازی
delaying	به تاخیر افتادن تاخیرکردن