Dictiornary-Farsi | تاخیر خارجی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
external delay	تاخیر خارجی


Other Matches

positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle	زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity	جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
outwork	استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange	پول خارجی ارز خارجی
wilson	پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies	عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund	مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
retardation	تاخیر
latency	تاخیر
lead lag relation	تاخیر
mora	تاخیر
supersedure	تاخیر
subsequence	تاخیر
stator	تاخیر کن
cunctation	تاخیر
deferment	تاخیر
delays	تاخیر
delay line	خط تاخیر
delaying	تاخیر
demurral	تاخیر
dilatoriness	تاخیر
dilation	تاخیر
delay	تاخیر
artificial delay line	خط تاخیر
lags	تاخیر
lag	تاخیر
lagged	تاخیر
permutation	تاخیر
permutations	تاخیر
lag coefficient	ضریب تاخیر
lag of phase	تاخیر فاز
lagged	تاخیر زمانی
lagged	تاخیر کردن
delays	به تاخیر انداختن
inductive retardation	تاخیر القایی
lags	تاخیر کردن
lags	تاخیر زمانی
lingers	تاخیر کردن
stick	الصاق تاخیر
tarrying	تاخیر کردن
lingering	تاخیر کردن
ignition lag	تاخیر احتراق
delaying	به تاخیر انداختن
delay	به تاخیر انداختن
delayed	به تاخیر افتاده
hindrances	سبب تاخیر
hindrance	سبب تاخیر
tarry	تاخیر کردن
tarries	تاخیر کردن
tarried	تاخیر کردن
lag	تاخیر کردن
delay time	زمان تاخیر
time lag	تاخیر زمانی
time lag	زمان تاخیر
time lags	تاخیر زمانی
time lags	زمان تاخیر
electromagnetic delay line	خط تاخیر الکترومغناطیسی
lag	تاخیر زمانی
demurrage	جریمه تاخیر
dallying	تاخیر کردن
postpone	به تاخیر انداختن
slow down	تاخیر کردن
seek delay	تاخیر پیگردی
rotational delay	تاخیر چرخشی
retardment	درنگ تاخیر
retarder	تاخیر کننده
retardation coil	پیچک تاخیر
put over	تاخیر کردن
retards	تاخیر کردن
retarding	تاخیر کردن
postponed	به تاخیر انداختن
dally	تاخیر کردن
dallies	تاخیر کردن
dallied	تاخیر کردن
postponements	تاخیر اندازی
hold off <idiom>	تاخیر کردن
postponement	تاخیر اندازی
retard	تاخیر کردن
postponing	به تاخیر انداختن
valve lag	تاخیر سوپاپ
postpones	به تاخیر انداختن
average latency	تاخیر متوسط
propagation delay	تاخیر انتشار
lingered	تاخیر کردن
non delay	بدون تاخیر
non delay	ماسوره بی تاخیر
tardiness	تاخیر ورود
magnetic lag	تاخیر مغناطیسی
magnetic delay line	خط تاخیر مغناطیسی
linger	تاخیر کردن
lingerer	تاخیر کننده
ignition delay	تاخیر اختراق
angle of lag	زاویه تاخیر
propagation delay	تاخیر پخش
delay circuit	مدار تاخیر
postponer	تاخیر انداز
tardier	دارای تاخیر
tardiest	دارای تاخیر
tardy	دارای تاخیر
phase lag	تاخیر فاز
lag angle	زاویه تاخیر
delays	به تاخیر افتادن تاخیرکردن
delaying	به تاخیر افتادن تاخیرکردن
delay en route	تاخیر در حین راه
arming delay	تاخیر در مسلح شدن
acoustic delay line	خط تاخیر دهنده صوتی
delay	به تاخیر افتادن تاخیرکردن
suspension of the game	تعویق و تاخیر بازی
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
hang-up <idiom>	تاخیر دربعضی از کارها
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
demurrage	تاخیر کردن نگاهداشتن
delay zction firing	عمل احتراق با تاخیر
delay equalizer	برابر کننده تاخیر
There will be a delay of 8 minutes.	8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
Better late then never. <proverb>	تاخیر بهتر از هرگز است .
throw back	باعث تاخیر شدن رجعت
summaries	انجام شده بدون تاخیر
decision lag	تاخیر زمانی در تصمیم گیری
demurs	استثنا قائل شدن تاخیر
demurring	استثنا قائل شدن تاخیر
demurrer	تقاضای تاخیر درصدور حکم
summary	انجام شده بدون تاخیر
demur	استثنا قائل شدن تاخیر
demurred	استثنا قائل شدن تاخیر
put off	تاخیر کردن طفره رفتن
slippage	تاخیر در انجام یک یا چندفعالیت کارگاهی
magnetic delay	تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
demurrage	خسارت تاخیر تخلیه کشتی
delayed a.v.c.	نافم خودکار صدا با تاخیر
delay en route	تاخیر درحین حرکت در مسیر
prolonger	تاخیر دهنده طولانی کننده
height delay	زمان تاخیر رسیدن هواپیمابارتفاع معین
deferred maintenance	قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
slow whistle	تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
waiting delay	تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
stick around	تاخیر کردن بانتظار چیزی بودن
His departure has been postponed for two days.	حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
coding delay	تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
delayed offside	تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
demurrage	جهت این تاخیر مسبب ان باید خسارت بپردازد
acoustic	حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
acoustic	تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
hysteresis	تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
instantaneous readout	سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
back berm	سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
latency	تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
exteriors	خارجی
exterior	خارجی
outer	خارجی
outboard	خارجی
foreign	خارجی
exotic	خارجی
oversea	خارجی
extern	خارجی
exoteric	خارجی
abextra	خارجی
exosphere	خارجی
gringos	خارجی
outward	خارجی
international line	خط خارجی
exogenous	خارجی
gringo	خارجی
peripheral	خارجی
extras	خارجی
outside	خارجی
extra-	خارجی
extra	خارجی
outsider	خارجی
external	خارجی
aliens	خارجی
outsides	خارجی
alien	خارجی
outsiders	خارجی
externals	خارجی
extraneous	خارجی
exterior ballistics	بالیستیک خارجی
negative externalities	زیانهای خارجی
exterior varnish	لاک خارجی
fanades	نمای خارجی
external combustion	احتراق خارجی
external reference	مرجع خارجی
exterior varnish	جلای خارجی
external armature	ارمیچر خارجی
external circuit	مدار خارجی
external benefits	فواید خارجی
exosphere	قسمت خارجی جو
foreign currencies	پولهای خارجی
outwork	سنگر خارجی
outward opening	دهانه خارجی
outside view	منظره خارجی
ectoparasite	انگل خارجی
outside view	نمای خارجی
outside power	جریان خارجی
outside diameter	قطر خارجی
outside cause	علت خارجی
outside caliper	کولیس خارجی