Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
delay en route
تاخیر درحین حرکت در مسیر
Other Matches
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
His departure has been postponed for two days.
حرکت او
[مرد]
دو روز به تاخیر افتاد.
courses
مسیر حرکت
coursed
مسیر حرکت
course
مسیر حرکت
trend
مسیر حرکت
trends
مسیر حرکت
leg
شاخه مسیر حرکت
legs
شاخه مسیر حرکت
heading
جهت مسیر حرکت
headings
جهت مسیر حرکت
sea legs
شاخههای مسیر حرکت ناو
underway replenishment
تجدید تدارکات در مسیر حرکت
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
sweeper track
مسیر حرکت ناو مین جمع کن
plotting chart
نقشه ثبت و رسم مسیر حرکت ناو
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
plotting
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
plotting board
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
on duty
درحین خدمت
enpassant
ضمنا درحین
red handed
درحین ارتکاب جنایت
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
recursive routine
زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursion
زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
weatherly
حرکت در مسیر باد دارای باد مساعد
routing
عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
recursive routine
زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
recursion
زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
relocation
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
flight ration
جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
retardation
تاخیر
supersedure
تاخیر
subsequence
تاخیر
cunctation
تاخیر
permutation
تاخیر
lagged
تاخیر
deferment
تاخیر
artificial delay line
خط تاخیر
lag
تاخیر
stator
تاخیر کن
lags
تاخیر
permutations
تاخیر
delay line
خط تاخیر
dilatoriness
تاخیر
delays
تاخیر
latency
تاخیر
lead lag relation
تاخیر
delay
تاخیر
mora
تاخیر
demurral
تاخیر
dilation
تاخیر
delaying
تاخیر
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
ignition delay
تاخیر اختراق
rotational delay
تاخیر چرخشی
retardment
درنگ تاخیر
propagation delay
تاخیر انتشار
retardation coil
پیچک تاخیر
retarder
تاخیر کننده
put over
تاخیر کردن
lingerer
تاخیر کننده
demurrage
جریمه تاخیر
delay time
زمان تاخیر
ignition lag
تاخیر احتراق
non delay
ماسوره بی تاخیر
lag of phase
تاخیر فاز
magnetic lag
تاخیر مغناطیسی
inductive retardation
تاخیر القایی
magnetic delay line
خط تاخیر مغناطیسی
tardier
دارای تاخیر
tardiest
دارای تاخیر
postponer
تاخیر انداز
external delay
تاخیر خارجی
delay circuit
مدار تاخیر
average latency
تاخیر متوسط
electromagnetic delay line
خط تاخیر الکترومغناطیسی
propagation delay
تاخیر پخش
phase lag
تاخیر فاز
lag coefficient
ضریب تاخیر
non delay
بدون تاخیر
postpone
به تاخیر انداختن
dallies
تاخیر کردن
dally
تاخیر کردن
hindrances
سبب تاخیر
tardy
دارای تاخیر
retard
تاخیر کردن
retarding
تاخیر کردن
retards
تاخیر کردن
tardiness
تاخیر ورود
linger
تاخیر کردن
lingered
تاخیر کردن
lingering
تاخیر کردن
valve lag
تاخیر سوپاپ
delays
به تاخیر انداختن
delaying
به تاخیر انداختن
dallied
تاخیر کردن
hindrance
سبب تاخیر
postponements
تاخیر اندازی
postponed
به تاخیر انداختن
postpones
به تاخیر انداختن
postponing
به تاخیر انداختن
tarrying
تاخیر کردن
tarry
تاخیر کردن
hold off
<idiom>
تاخیر کردن
tarries
تاخیر کردن
tarried
تاخیر کردن
postponement
تاخیر اندازی
lingers
تاخیر کردن
lag angle
زاویه تاخیر
lagged
تاخیر کردن
lagged
تاخیر زمانی
lags
تاخیر کردن
lags
تاخیر زمانی
time lag
زمان تاخیر
time lags
تاخیر زمانی
time lags
زمان تاخیر
dallying
تاخیر کردن
lag
تاخیر زمانی
delay
به تاخیر انداختن
seek delay
تاخیر پیگردی
time lag
تاخیر زمانی
angle of lag
زاویه تاخیر
lag
تاخیر کردن
delayed
به تاخیر افتاده
slow down
تاخیر کردن
stick
الصاق تاخیر
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com