English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
drawee تادیه کننده وجه
Other Matches
discharges تادیه
refunded تادیه
refunding تادیه
refunds تادیه
payment تادیه
discharge تادیه
payments تادیه
discharging تادیه
drawbacks تادیه
drawback تادیه
refund تادیه
discharges تادیه کردن
remittances پرداخت تادیه
remittance پرداخت تادیه
solutions تادیه تسویه
solution تادیه تسویه
payments تادیه پول
pay off تادیه کردن
due date تاریخ تادیه
discharge تادیه کردن
payment تادیه پول
late payment damages خسارت تاخیر تادیه
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
consideration وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solvent اب کننده
refuser رد کننده
fizzy کف کننده
noncommittal رد کننده
whisperer پچ پچ کننده
bandwidth یچ کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
fillets پر کننده
abjurer or abjuror کننده
catterer پچ پچ کننده
mauler له کننده
mitigative کم کننده
doers کننده
repudiationist رد کننده
doer کننده
skittish رم کننده
refutatory رد کننده
solvents اب کننده
puffer پف کننده
jaberer پچ پچ کننده
refutative رد کننده
mitigatory کم کننده
deflective کج کننده
crusher له کننده
sensor حس کننده
tracker پی کننده
commulator یک سو کننده
fillers پر کننده
trackers پی کننده
filler پر کننده
thinner کم کننده
percutient دق کننده
filleted پر کننده
swooner غش کننده
renunciant کننده
attacking تک کننده
prater پچ پچ کننده
renunciant رد کننده
prattfall پچ پچ کننده
surfy کف کننده
mumbler من من کننده
fillet پر کننده
rebutter رد کننده
hopper لی لی کننده
solver حل کننده
spurner رد کننده
attenuant اب کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
ear-splitting کر کننده
bidders کننده
syncopator غش کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
filleting پر کننده
deletive حک کننده
fluxing oil اب کننده
squelcher له کننده
hoppers لی لی کننده
squasher له کننده
crepitant خش خش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com