English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
religious تارک دنیا روحانی
Other Matches
hermitess زن تارک دنیا
ascetic تارک دنیا
ascetics تارک دنیا
monk تارک دنیا
nuns زن تارک دنیا
nun زن تارک دنیا
monks تارک دنیا
hermits تارک دنیا منزوی
hermit تارک دنیا منزوی
abbesses رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
abbess رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
the vanity of the world فنای دنیا مزخرفات یا اباطیل دنیا
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
vertex تارک
verlex تارک
apex تارک
apexes تارک
ceiling تارک
ceilings تارک
tiara تارک
tiaras تارک
diadems تارک
diadem تارک
ceiling effect اثر تارک
apexes راس زاویه تارک
apex راس زاویه تارک
the vertex of an angle راس زاویه :تارک گوشه
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
macrocosms دنیا
macrocosm دنیا
vale دنیا
vales دنیا
worlds دنیا
world دنیا
universe دنیا
wordly minded دنیا دار
worldliness دنیا پرستی
mammonist دنیا دار
Thanks a mI'llion. یک دنیا متشکرم
Tons (bags) of money. یک دنیا پول
wordly minded دنیا پرست
mammonist دنیا پرست
tactful دنیا دار
tactfully دنیا دار
secularization دنیا پرستی
secularity دنیا پرستی
the whole world تمام دنیا
pelf جیفه دنیا
pelf مال دنیا
oceans of money یک دنیا پول
all over the world در تمامی دنیا
He is unique in the world. توی دنیا تک است
The living languages of the world. زبانهای زند ؟ دنیا
worldling ادم دنیا پرست
born with a silver spoon in one's mouth <idiom> باثروت به دنیا آمدن
sisters پرستار دخترتارک دنیا
sister پرستار دخترتارک دنیا
the whole world همه دنیا تمامی جهان
Make a journey round the world. بدور دنیا سفر کردن
My holiday did me a world of good. درتعطیلات یک دنیا به من خوش گذشت
enclosure سلول تارکان دنیا [دین]
Photos are accepted world عکس هایی مقبولی دنیا
the love of money is the root of all evil <idiom> حب دنیا هست راس هر خطا
A wave of anger swept over the entire world . موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
thule اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
herdsmen روحانی
herdsman روحانی
spiritualists روحانی
spiritualist روحانی
etherean روحانی
heavenly روحانی
ethereal روحانی
spiritually روحانی
marabout روحانی
sacred روحانی
anagogic روحانی
unwordly روحانی
clergyman روحانی
unfrocked روحانی
marabou روحانی
spiritual روحانی
clergymen روحانی
unworldly روحانی
cloisters اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
They are poles apart. یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
ap.saved is a p gained یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
cloister اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
padres پدر روحانی
residentiary روحانی مقیم
padre پدر روحانی
prelacy حکومت روحانی
etherealize روحانی کردن
heavenliness روحانی الوهیت
pater پدر روحانی
hierarch رئیس روحانی
pastorate پیشوایی روحانی
laywoman زن غیر روحانی
spirilual nutriment غذای روحانی
copartnership ردای روحانی
spiritualize روحانی کردن
pastor پیشوای روحانی
pastors پیشوای روحانی
spirituality عالم روحانی
lay غیر روحانی
lays غیر روحانی
charisma جذبه روحانی
spiritual روحانی معنوی
hymns سرود روحانی
perdition مرگ روحانی
hymn سرود روحانی
temporal غیر روحانی
You never can tell . کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
1 and 2 are poles apart. <idiom> ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
atlases قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlas قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
secularised غیر روحانی کردن
secular songs سرودهای غیر روحانی
spirituous دارای حالت روحانی
secularising غیر روحانی کردن
layman شخص غیر روحانی
spiritualization جنبه روحانی دادن به
laymen شخص غیر روحانی
subdeacon معاون گماشته روحانی
deconsecrate غیر روحانی کردن
rapture شعف وخلسه روحانی
rapture وجد روحانی ربایش
priest روحانی کشیشی کردن
secularises غیر روحانی کردن
twice born تولدتازه روحانی یافته
secularized غیر روحانی کردن
goddaughters دختر خواندهی روحانی
priests روحانی کشیشی کردن
goddaughter دختر خواندهی روحانی
secularize غیر روحانی کردن
raptures وجد روحانی ربایش
heavens خدا عالم روحانی
inquisitional وابسته به دادگاه روحانی
raptures شعف وخلسه روحانی
heaven خدا عالم روحانی
laicism غیر روحانی بودن
hiearchic وابسته به سران روحانی
secularizing غیر روحانی کردن
apostles عالیترین مرجع روحانی
apostle عالیترین مرجع روحانی
pneumatology مبحث موجودات روحانی
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
secularizes غیر روحانی کردن
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
laity مردم غیر روحانی ناشی
spiritual غیر مادی بطور روحانی
charism عطیه الهی جذبه روحانی
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
reborn تغییر حالت روحانی یافته
minor order صفوف روحانی پایین درجه
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
disfrock ازکسوت روحانی خارج شدن
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
defrock خلع کسوت روحانی کردن
antipodal مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
hierarchy حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies حکومت ودرجه بندی سران روحانی
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
impropriate حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
simony خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
to take orders منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
procuratrix زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
godchildren طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchild طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
Laugh and the world laghs with you, weep and you w. <proverb> بخندى ,دنیا با تو مى خندد گریه کنى باید بتنهایى گریه گنى.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
The world is your oyster! <proverb> دنیا مال تو است. هر فرصتی در دسترس است!
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
presbyteries داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
Fustat rug فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
realistic deterrence میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
psalms سرود روحانی سرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com