English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
This house has a strange history. تاریخچه این خانه عجیب است
Other Matches
case history تاریخچه
record تاریخچه
histories تاریخچه
vita تاریخچه
case histories تاریخچه
history تاریخچه
memoirs تاریخچه
memoir تاریخچه
annals تاریخچه
memoire تاریخچه
biographies تاریخچه زندگی
biography تاریخچه زندگی
annalist تاریخچه نویس
catamnesis تاریخچه بیماری
taekwondo yooksa تاریخچه تکواندو
life history تاریخچه زندگی
curriculum vitae تاریخچه مختصری از زندگی
bibiliography شرح تاریخچه کتابها
bibliograph عالم بشرح تاریخچه کتابها
chronicled شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicle شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
autobiographer کسی که تاریخچه زندگی خود رامی نویسد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
gospels یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
gospel یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
stupendous عجیب
strange عجیب
marvelous عجیب
queerish عجیب
eccentric عجیب
rummy عجیب
unfamiliar عجیب
marvellous عجیب
unfamiliarity عجیب
strangest عجیب
wonderful عجیب
eccentrics عجیب
ajeeb عجیب
tremendous عجیب
odder عجیب غریب
miracles چیز عجیب
miracle چیز عجیب
peculiar عجیب وغریب
screwy عجیب وغریب
odd عجیب غریب
surreal عجیب و غریب
oddest عجیب غریب
screwier عجیب وغریب
screwiest عجیب وغریب
odd ادم عجیب
oddest ادم عجیب
odder ادم عجیب
antic غریب و عجیب
extravagant عجیب غریب
off-center <idiom> عجیب وغریب
oddball عجیب و غریب
oddballs عجیب و غریب
exotic عجیب وغریب
outlandish عجیب و غریب
way out عجیب و غریب
way-out عجیب و غریب
grotesque غریب و عجیب
a strange [an odd] way سبکی عجیب
freakish عجیب وغریب
unearthly عجیب و غریب
rum عجیب و غریب
queer عجیب و غریب
queerer عجیب و غریب
queerest عجیب و غریب
quizzically عجیب و غریب
quizzical عجیب و غریب
for a wonder خیلی عجیب است که
eccentrically بطور عجیب و غریب
gargoyle هر نوع تصویر عجیب
codgers ادم عجیب وغریب
funnier خنده اور عجیب
codger ادم عجیب وغریب
funniest خنده اور عجیب
weirdos آدم عجیب و غریب
baboon شکل عجیب وغریب
funny خنده اور عجیب
gargoyles هر نوع تصویر عجیب
grotesquerie چیز عجیب و غریب
unco جالب توجه عجیب
trangam اسباب عجیب وغریب
baboons شکل عجیب وغریب
oddities چیز عجیب و غریب
oddity چیز عجیب و غریب
peculiarities صفت عجیب وغریب
peculiarity صفت عجیب وغریب
stupendously بطور شگرف یا عجیب
wonder work معجزه استادی عجیب
wonderwork کار عجیب مهارت
geezers ادم عجیب و منزوی
weirdo آدم عجیب و غریب
grotesquely بطور عجیب و غریب
geezer ادم عجیب و منزوی
(be) fishy <idiom> عجیب وشگفت برانگیز
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
baroque ارایش عجیب وغریب بی تناسب
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
That is very odd . how strange ! خیلی غریب ( عجیب ) است
wondrous حیرت زا عجیب وشگفت انگیز
screwball ادم عجیب غریب ابله
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ontogeny رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
conceit [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
Teddy boy ملبس به جامه های عجیب و غریب
Teddy boys ملبس به جامه های عجیب و غریب
What strang clothes youre wearing . چه لبا ؟ عجیب غریبی تنت است
What is that strange contraption you've got in the garage? آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
What are those strange noises? این سروصدا های عجیب وغریب چیست ؟
rococo سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
contraption تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
bibliographies تاریخچه یاتوضیح کتب فهرست کتب
bibliography تاریخچه یاتوضیح کتب فهرست کتب
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
grotesque [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
honeycomb خانه خانه
double-fronted خانه دو در
shack خانه
shacks خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
quarterage خانه
pigeon hole خانه
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
her house خانه اش
honeycombs خانه خانه
dwellings خانه
alveolate خانه خانه
materfamilias زن خانه
lares خانه
lar خانه
i was under his roof در خانه
houseless بی خانه
her house خانه ان زن
furnace house خانه
cloisonne خانه خانه
dwelling خانه
tersellated خانه خانه
within doors در خانه
housing خانه ها
roommate هم خانه
roommates هم خانه
door to door خانه به خانه
door-to-door خانه به خانه
cellular خانه خانه
checkered خانه خانه
pieds-a-terre خانه
pied-a-terre خانه
houseroom جا در خانه
cellulated خانه خانه
domiciles خانه
lodge خانه
lodged خانه
domicile خانه
housed خانه
socket خانه
houses خانه
sockets خانه
homes خانه
cells خانه
room خانه
rooms خانه
home خانه
house خانه
lodges خانه
cell خانه
presbyteries خانه کشیش
fuse block خانه فیوز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com