Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (6 milliseconds)
English
Persian
dim
تاریک
dimmed
تاریک
dims
تاریک
ambiguous
تاریک
dusky
تاریک
dark
تاریک
darker
تاریک
darkest
تاریک
gloomier
تاریک
gloomiest
تاریک
gloomy
تاریک
murk
تاریک
subfuscous
تاریک
aphotic
تاریک
caliginous
تاریک
lackluster
تاریک
nighted
تاریک
nubilous
تاریک
pitch dark
تاریک
stygian
تاریک
Other Matches
black holes
زندان تاریک
to grow dark
تاریک شدن
benighted
شب زده تاریک
oubliette
حبس تاریک
dusk
تاریک نمودن
dusk
تاریک وروشن
obscurantism
تاریک اندیشی
darkrooms
تاریک خانه
tenebrous
تاریک کننده
alley way
کوچه تاریک
obtenebrate
تاریک کردن
somber
تاریک غم انگیز
tenebrific
تاریک وتیره
duskish
اندکی تاریک
duskily
تاریک وار
darkle
تیره تاریک
darkener
تاریک کننده
dark lines
خطوط تاریک
dark current
جریان تاریک
cimmerian
فلمانی تاریک
cat eyed
تاریک بین
camera obscura
تاریک خانه
tenebrific
تاریک کننده
electrode dark current
جریان تاریک
darkroom
تاریک خانه
black hole
زندان تاریک
darken
تاریک کردن
gloom
تاریک کردن
blind
تاریک ناپیدا
blinded
تاریک ناپیدا
blinds
تاریک ناپیدا
umbra
نقطه تاریک
overshadowed
تاریک کردن
darkish
نسبتا تاریک
overshadowing
تاریک کردن
overshadow
تاریک کردن
darkens
تاریک کردن
darkens
تاریک شدن
overshadows
تاریک کردن
darkening
تاریک کردن
darken
تاریک شدن
dims
: کم نور تاریک
dim
: کم نور تاریک
dimmed
: کم نور تاریک
darkening
تاریک شدن
twilit
تاریک وروشن
sombre
تاریک غم انگیز
twilight
تاریک روشن
twilight
تاریک و روشن
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
gloaming
غروب تاریک و روشن
dimmed
تاریک تیره کردن
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
murkilly
بطور تاریک یا تیره
nautical twilight
تاریک و روشن دریایی
dims
تاریک تیره کردن
the narrow house
خانه تنگ و تاریک
pitchy
قیرگون سیاه و تاریک
dim
تاریک تیره کردن
In the dark corner of the room .
در گوشه تاریک اطاق
obfuscation
مبهم و تاریک کردن
obfuscate
مبهم و تاریک کردن
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
It is getting dark .
هوادارد تاریک می شود
sombrely
بطور تاریک یا افسرده
dimmest
تاریک تیره کردن
dimmer
تاریک تیره کردن
anode dark space
فضای تاریک اند
aphotic stratum
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic stratum
لایه تاریک اقیانوس
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
aston dark space
فضای تاریک استن
astronomical twilight
تاریک وروشن نجومی
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
dark trace tube
لامپ تصویر تاریک
darken ship
تاریک کردن ناو
Twilight . In the dusk of the evening .
گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
tenebrous
تاریک وتیره تاریکی اور
becloud
با ابر پوشاندن تاریک کردن
dusk
تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
darkest
تیره کردن تاریک کردن
dim
تاریک شدن میرا شدن
darker
تیره کردن تاریک کردن
obscuring
تیره کردن تاریک کردن
obscurest
تیره کردن تاریک کردن
dimmed
تاریک شدن میرا شدن
obscures
تیره کردن تاریک کردن
obscurer
تیره کردن تاریک کردن
obscured
تیره کردن تاریک کردن
dims
تاریک شدن میرا شدن
obscure
تیره کردن تاریک کردن
dark
تیره کردن تاریک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com